رقابت اقتصادی و سیاسی قدرتهای بزرگ برسر رهبری جهان

نویسنده.– محمد عوض نبی زاده

بعد از سقوط شوروی سابق که حالا اتحاد موقت میان چین و آمریکا ازمیان رفته و جایش را به رقابت اقتصاد جهانی داده است و محصولات و کالاهای چینی تمامی بازارهای جهان را اشغال کرده ودر عین حال چین تلاش دارد تانفوذش را در جنوب آسیا،آسیای مرکزی ، خاورمیانه و آمریکای لاتین نیز افزایش دهد. در سالهای اخیر چین با جمعیتی حدود ۳/۱ میلیارد نفر توانسته به رشد سریع اقتصادی برسدو اگر به این روند ادامه دهند به ثروت مند ترین کشور جهان تبدیل خواهد شدو و اکنون کارشناسان حرف از اول شدن قتصاد بزرگ چین در آینده نزدیک در جهان را دارند که شاید تاحدود سه دهه ی دیگر از امریکا پیشی بگیرد. اما هنوز هم کشور چین با وجودرشد سریع اقتصاد از لحاظ اقتصادی از آمریکا کمی عقب تر است، زیرا اقتصاد آمریکا بعد از سال ۱۹۴۵ همواره اقتصاد برتر دنیا بوده ودالر امریکایی ارزش جهانی دارد و در عرصه نظامی نیز آمریکا با داشتن بیش از ۷۲۵ پایگاه نظامی در سراسر جهان ,مجهزترین ارتش جهان را دارد. ممکن است با تشدید رقابت میان امریکا وچین باعث جنگ های نیابتی وتغییر نظام بین المللی گرددو نقش چین و سایر قدرت های نوظهور در سیاست و اقتصاد جهانی پر رنگ تر خواهد شد، که تشدید رقابت میان این دو غول اقتصادی تاثیرات منفی روی اقتصاد جهانی می گذارد.روابط میان این دو کشور بعد از شیوع ویروس کرونا بیش تر از پیش تیره گردیده و دولت آمریکا چین را به پنهان کاری دراین راستا متهم مینماید. با گذشت حدود یک قرن پس از جنگ جهانی دوم ,از آخرین رکودجهانی اقتصاد ، اینک ویروس کرونا بزرگترین اقتصادهای دنیارا اسیر این بیماری کرده است.
ادامه این بیماری موجب تعطیلی کسب و کارها شده و فشارهای مالی را به دولت ها ومردمان جهان وارد کرده است. موسسه مطالعاتی دان و براداستریت ( D&B) ، پیش بینی کرده که در سال جاری اقتصاد دنیا با نرخ ۵.۲ درصد منقبض می‌شود و نمی توان انتظار بازگشت اقتصاد دنیا به وضعیت قبل از کرونا را در سال ۲۰۲۱ داشت ودر خوش بینانه ترین حالت اقتصاد دنیا از سال ۲۰۲۲ روند احیاء را از سر می گیرد. اقتصا د جایان سومین اقتصاد بزرگ جهان در سال مالی کنونی احتمالا به میزان ۵.۳ درصد کوچک شودو دو تا سه سال طول می‌کشد که به حالت عادی برگردد .میزان استقراض دولت انگلیس نیز از ۲۱۸ میلیارد به ۲۷۳ میلیارد پوند خواهد رسید که بیشترین میزان کسری بودجه پس از پایان جنگ جهانی دوم به شمار می رود. اقتصاد حوزه یورو نیزهفت و نیم درصد کوچک تر خواهد شدو مشکلات اقتصادی سراسر اروپا را در بر می گیرد، اما کشورهای یونان، ایتالیا، اسپانیا و پرتگال ، بیشترین آسیب را خواهند دید. طبق گزارش بانک جهانی بزرگترین اقتصاد اسیا هندوستان ودیگر کشورهای اسیایی مانند سریلانکا، نپال، بوتان و بنگلادش , پاکستان، افغانستان و مالدیو نیزبه افت شدید نرخ رشد و رکود اقتصادی مواجه شده است. همچنین سازمان جهانی کار اخیرا اعلام کرد که شیوع کرونا ۸۱ درصد از نیروی کار ۳.۳ میلیاردی جهان را با تعطیلی کامل یا نیمه تعطیلی مواجه کرده است. ازسوی دیگر افزایش قیمت طلا عمدتا در زمان بی‌ثباتی اقتصادی اتفاق می‌افتد که تقاضا برای این سرمایه‌گذاری امن سنتی بالا می‌رود وحالا نیزبعد از شیوع ویروس کرونا قیمت طلای جهانی به بالاترین نرخ خود در طول تاریخ رسیده است .
یکی از مهم‌ترین دلایل بلند رفتن قیمت طلا به تنش دیپلماتیک اخیر چین و آمریکا برمی‌گردد وعوامل دیگری نیزدر افزایش قیمت طلا سهیم‌اند؛که از جمله کاهش نرخ برابری دلار در برابر ارزهای عمده و نگرانی درباره اقتصاد جهانی در پی شیوع کرونا نیزتقاضای خرید طلا را افزایش داده و از ابتدای سال جاری میلادی حدود ۲۵ درصد بر قیمت آن افزوده است. در سال های اخیر قدرت چانه زنی چین در اثر افزایش قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی آن، باعث شده که این کشور در جهان برای خود منافعی تعریف کند. اما آمریکا تلاش داردتا چین را به وسیله هند موازنه کند. ولی چین تلاش دارد تا موازنه منطقه ای را به سود پاکستان جلب کند، این همه نشان می دهد که چین به دنبال مقابله نرم با نفوذ سیاسی و امنیتی آمریکا در منطقه است. از انجاییکه امپریالیسم یک سیاست دولتی نیست، بلکه سیاست سرمایه داری چند ملیتی برای تسلط بر بازار و متکی به سرمایه و الیگارشی مالی شکل گرفته است که می خواهد بر جهان تسلط پیدا کند. فعلا مرکز مالی جهان در وال استریت مبتنی بر قدرت دلار بعنوان پول جهانی استقرار یافته است واین امریکاست که کوشیده موقعیت انحصاری خود را بعنوان تنها قدرت مالی درجهان حفظ کند. چنانچه وقتی یک دولت امپریالیستی خواهان حفظ منابع انرژی یا مواد خام می شود فقط از این جهت نیست که خود بدان نیاز دارد، بلکه میخواهد که مخالفانش نیز به ان دست پیدا نکنند. اگر گسترش مناسبات اقتصادی با دیگر کشورها به معنای امپریالیسم است، بنابرین همه کشورهای جهان کنونی امپریالیستی هستند.در حالیکه اکنون همه ویژگی‌های امپریالیسم دروجودآمریکا جمع شده وآمریکا میخواهد امپراتوری خود را حفظ کند.
ولی ممالک مخالف امریکا بایدامپریالیسم آمریکایی را مهار کنند، هر چند فعلا امپریالیسم آمریکایی رو به زوال و پرقدرت است که به همین دلیل خطرناک تراز همیشه میباشد .اکنون مردم جهان این را در سیاست‌های ترامپ می بینند که اومیخواهد به هر قمیتی رهبری وسلطه آمریکا را که از هرسو ترک برداشته حفظ کند. بزرگترین امتیاز آمریکا امروزدر جهان انحصار آن بر دلار است .ولی اکنون چین تصمیم گرفته که مبادلات خود با نفت و دیگر مواد خام را به (واحد پول چین) بپردازدو راهی که روسیه نیز در پیش گرفته‌ که این اقدام چین وروسیه پایان امپراتوری دالر آمریکایی در جهان خواهد بود . براساس معیارواقعی سازمان ملل متحد که امروز تولید ناخالص ملی چین از آمریکا جلوتر است یعنی چین قدرت اول اقتصادی وموتور رشد جهانی است و نه آمریکا که البته آمریکا دربخش هوا- فضا یا گوگل، فیس بوک، آمازون، میکروسافت و غیره پیشتاز است. اقتصاد آمریکا اکنون متکی به اعتبار وبدلیل جایگاه دلار به زیان بقیه کشورهای جهان است ، ولی امروز تلاش آمریکا بر این است که از طریق “قدرت نرم” و رسانه‌‌ای خود کارزار جهانی علیه روسیه و چین به راه بیاندازد و بخشی از افکار عمومی را به سمت خود جلب کند. در حال حاضر آمریکا در آستانهٔ فروپاشی اقتصادی و مالی قرار گرفته که بدهی امریکا “معادل به کل اقتصاد” آمریکا است وتاپایان سال ۲۰۲۰ ، کسری بودجه ی امریکا به بیش از (۳ تریلیون دلار خواهدرسید ). بر اسا س براورد های جهانی میزان بدهی ملی آمریکا در ابتدای سال ۲۰۲۰ به میزان ۱۷ تریلیون دالر بود، تا پایان این دهه میتواند تاحدود ۳۳ تریلیون دالر برسد. از مارچ سال ۲۰۲۰ ، ایالات متحده حدود ۵ تریلیون دلاربرای نجات ویروس کرونا هزینه نمود. قانون دیگری با هدف مشابه کمک های اجتماعی را از ماه می ۳۰تریلیون دالر دیگر پیش بینی کرده است.
با این اوصاف احتمال ورشکستگی مالی ایالات متحده وجود دارد و درامریکا تداوم بحران هاوبی ثباتی های داخلی فراهم خواهد شد. واشنگتن مجبور خواهد شد تا جاه طلبی های بین المللی و ابعاد بلند پروازی های ژیوپلیتیکی و ژیو استراتژیکی خود را کاهش دهد واز بقای خود به عنوان یک کشور مستقل اطمینان حاصل کند. گرچه ترامپ، که بیزنیس مین ماهر در فن کلاه برداری مستغلات با سابقه کالاهبرداری ها است، او حالا مساله چین و جنگ اقتصادی با غول زردرا در شعارهای انتخاباتی خود برجسته کرده که با خروج بخش از عساکر امریکا از افغانستان همراه است تا خوراک فکری و سیاسی برای مردم امریکا در پای صندوق های رای گیری ، را ایجاد نماید . در عین حال ترامپ، با بیرون سازی شرکت های امریکایی از چین و طرح مشوق ها، در پی برگرداندن سرمایه از بازار چین به امریکا است تا ضربه ی اقتصادی را بر اقتصاد تولیدی چین وارد کند که جنگ سرنوشت سازی میان بانکداران بین المللی که دروجود حکومت امریکا و بانکداران چینایی در بازار تجارت جهانی در گرفته است. در سطح بین المللی، سقوط مالی آمریکابه به معنی پیروزی قطعی چین در جنگ تجاری فعلی خواهد بود. اکنون جنگ میان اقتصاد سیاسی نولیبرالیسم و اقتصاد سیاسی مختلط دولتی شخصی در بازار جهانی چهره تاب داده که نولیبرالسیم اقتصادی نسخه ی چاره سازی برای اقتصاد کرونا زده امریکا و اروپا ندارد.اما اقتصاد مختلط دولتی و شخصی اقتصاد کرونا زده ی چین ، هنوز با رشد اقتصادی ۶/۳ درصدی است ولی اقتصاد امریکا دچار اُفت ده درصدی اقتصادی آفت درویروس کرونا شده است.
دولت ترامپ، با جمعیت ۵۰ میلیون بیکار و بیش از پنجصد میلیون نفر از شهروندان مبتلا به بیماری کرونا که هنور نفس می کشند ولی در خارج از امریکا با یکه تازی چین با صدور سرمایه در پی تغییر نظم موجود و برچیدن بساط سازمان ملل متحد و پایان دادن به حاکمیت سیاسی بانکداران اقیانوس اطلس است تاباشکاه روم یا باند محارم کمیته ۳۰۰ را از صفحه روزگاران جمع نماید. در بعد نظامی جهان نیز که مسابقات تسلیحاتی میان امریکا , روسیه وچین در حال تشدید است و همزمان با آن پیمان دوجانبه میان روسیه و آمریکا برای محدود سازی تسلیحات تهاجمی استراتژیک (استارت ۳) که درماه فبروری سال ۲۰۲۱ منقضی می‌شود. اگر روسیه و چین در مورد کنترل تسلیحات با شرایط آمریکایی‌ها کنار نیایند، مسابقه تسلیحاتی به راه می‌افتد که آنها نمی‌توانند در آن پیروز شوند. روسیه پس از اولین مرحله استقرار راکت‌های هایپرسونیک “کینژال” و “آوانگارد” ، راکت زیرکون را نیز در آینده نزدیک به بهره برداری می‌رساند که راکت زیرکن می‌تواند از سیستم‌های دفاع راکتی دشمن فرار کند. همچنین روسیه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود بخش مهمی از اقیانوس منجمد شمالی را کنترل می‌کند که در سال ۲۰۱۴ تشکیلات نظامی جدیدی استراتژیک ناوگان شمالی نیروی دریایی ومیدان نفتی پریرازلومنای وساخت بندر ثابترادر قطب شمال تاسیس نموده است . از کشورهای دیگردرقطب شمال فقط نروژ است که تمام سواحل آن به دریاهای بدون یخ مشرف است که در مقایسه با کانادا و ایالات متحده،موقعیت بهتری دارد . اماروسیه درقطب شمال از ، پایگاهها و بنادر بیشتر در سواحل وجزایر برخوردار است که احتمال استقرار بخش‌های از نیروهای هسته‌ای استراتژیک روسیه در قطب شمال میتواند شبح حملات هسته‌ای علیه ایالات متحده آمریکا در مسیر قطب شمال را برای روسیه فراهم نماید. بیستم – سپتامبر– ۲۰۲۰ – میلادی

In this article

Join the Conversation