هزاره‌های بادغیس و هرات/شیرمحمد هزاره

نوشته دکتر حفیظ شریعتی(سحر)

در سال ۱۲۵۴ هجری قمری که دولت همسایۀ غربی، ایران بر اساس کتاب «افغانستان در قرن نوزده»، تألیف سید قاسم رشتیا؛ «تاریخ نظامی ایران»، تألیف جمیل قوزانلو و امثال آن، در اتحادیۀ نظامی دولت تزاری روسی شامل و آرزوی تصرف ولایات غربی افغانستان را داشت؛ از جمله پنج اردوی خود را برای نیل به این هدف به صوب خاک‌های غربی افغانستان سوق دادند. این قوا مشتمل بود بر :

۱. اردوی محاصره، مشتمل بر پنجاه‌ هزار نفر برای تصرف هرات، زیر قوماندۀ وزیر لشکر با راهنمایی مشاورین خارجی؛

۲. اردوی شمال، شامل بیست‌وپنج‌ هزار نفر برای حفظ کوشک و قطع راه‌های شمال زیر فرمان آصف‌الدوله

۳. اردوی شرق، برای حفظ اردوی محاصره از حملات جانب شرق هرات

۴. اردوی جنوب، تحت قوماندانی سردار محمد برای حفظ اردوی محاصره و قطع راه‌های جنوبی

۵. اردوی احتیاط برای تقویۀ چهار اردوی دیگر و محافظت شاهراه هرات و مشهد در منطقۀ تربت شیخ جام دوشادوش اهالی رشید و وطن‌دوست هرات که تحت فرمان وزیر کبیر یارمحمد خان الکوزایی مدت نه ماه در حالی که تقریباً روزمره تحت بامباردمان اضافه از دوصد توپ، حملات پیاده و سوارۀ اجانب (که در اداره و راهنمایی آن مشاورین خارجی نقش‌های بزرگ و حساس داشتند)، قرار گرفتند و با غیرت وطنی و حب خاک افغانستان مردانه دفاع می‌کردند، سایر طوایف شجیع افغانستان از جمله اقوام هزاره، تایمنی، جمشیدی، ترکمنی و غیره نیز در مناطق مختلف، حملات پارتیزانی خویش را مقابل اجانب و به طرفداری اهالی رشید هرات ادامه می‌دادند و اردوهای شمال، شرق و جنوب را به خود متوجه ساخته به آن‌ها موقع نمی‌دادند تا به اردوی محاصره‌شده کمک کنند. حملات «داره» و «شبیخون» مردم افغانستان چنان مؤثر بود که حتی مخالف آرزو و طرح ایرانیان به اردوی محاصره برای تقویۀ اردوی شمال، کمک فرستاده شد و این خود نشان می‌دهد اردوی شمال در حالی که به بیست‌وپنج‌ هزار نفر بالغ می‌شدند، نمی‌توانستند در مقابل عملیات و حملات پارتیزان‌های افغانستانی‌ها کاری از پیش ببرند.

اردوی شمال که به اساس تحریر خود آن‌ها، ازجمله «جمیل قوزانلو»، معلم تاریخ و جغرافیای نظامی ایران، به بیست‌وپنج‌ هزار نفر بالغ می‌شدند و شامل توپچی خفیف و ثقیل، سواره و پیاده بودند، تحت قیادت «آصف‌الدوله» سوق و اداره می‌شدند و وظیفه داشتند راه‌های شمالی هرات را قطع کنند تا افغانستانی‌ها به اهالی هرات که از طرف اردوی محاصرۀ ایرانی محصور شده و مردانه مقاومت می‌کردند، تعرضات و شبیخون‌های پی‌هم خود را بر اردوی ایران دوام می‌دادند، کمک کرده نتوانند. روی این منظور، مناطق قلعۀ‌نو، قره‌تیپه، کوشک، بادغیسات بالامرغاب و میمنه را هدف قرار داده بودند.

اما افغانستانی‌ها در مقابل این حرکات، عملیات جدی خویش را بروز می‌دادند، به اردوی مزبور شبیخون می‌زدند و عملیات پارتیزانی را که ما آن را «داره» می‌گوییم، اجرا می‌کردند. برای این‌که خوانندگان شمه‌ای از این حرکات موفقانه را از قلم خود ایرانیان بخوانند، در این‌جا به‌طور نمونه صرف واقعه را ذکر می‌شود که در تاریخ ۱۵ ربیع‌الاول سال ۱۲۵۵ هجری قمری، اتفاق افتاده است.

در این روز که اردوی محاصره حملات هجوم‌های اجباری خود را در حالی که اضافه از دوصد توپ در آن اشتراک داشتند، بر حصار هرات و مردم رشید آن ولایت اجرا می‌کردند و اردوی شمال در زمرۀ سایر اردوها، حرکات اردوی محاصره را تأمین می‌کردند، شیرمحمد خان هزاره حرکات پارتیزانی خود را به اساس پرنسیب (ضربه و گریز) از عقب اردوی شمال اجرا کرده و علاوه از این‌که اردوی مزبور را متوجه خود ساخت، تلفاتی بر آن‌ها وارد کرد، غنیمتی بزرگ با خود برد، زمینه را نیز برای فعالیت بیش‌تر هراتیان آماده ساخت.

بهتر است این واقعۀ خجسته را که نتیجۀ آن متعاقباً معلوم می‌شود، از تحریر خود قوزانلو که در صفحۀ ۱۰۴۴، جلد دوم تاریخ نظامی ایران نوشته است، بخوانیم و به یاد آریم. او می‌نویسد: «در این گیرودار، شیرمحمد خان هزاره از پشت سر به ارتش شمال ایران هجوم کرده، مراتع اسپ‌های توپ‌خانۀ ایران را تصرف و شش‌صد رأس اسپ از چراگاه بردند.»

و متعاقباً تحریر می‌دارد: «…و سلیمان خان افشار که با هزاروپنج‌صد سوار حارس و حافظ آن نقطه بود، از قضیه آگاه شد و از دنبال بتاخت.»

قوزانلو ادامه می‌دهد: «و از لشکرگاه سوار کردبچه و کردستانی رفت.»

و بالاخره نویسندۀ موصوف نتیجه می‌دهد که «لکن به ایشان دست نیافتند و از پنجاه اسپ باز نیاوردند.»

عملیات پارتیزانی‌ای که در ایام محاصرۀ نه ماه هرات از طرف افغانستانی‌ها خاصتاً شیرمحمد خان هزاره، حاجی بیگ خان هزاره، رحیم سلطان خان هزاره و امثال آنان اداره و اجرا می‌گردید، به حدی قوی و مؤثر ‌بود که حتی در روحیۀ اردوی طرف مقابل تأثیر می‌بخشید؛ به‌طوری که جمیل قوزانلو تحریر می‌دارد، هجوم افاغنۀ خارج از پشت سر خط محاصره در روحیۀ افراد فوق‌العاده مؤثر واقع شده، شدت تهاجمات نسبت به خطوط دفاعی قلعۀ کسیان کم‌تر شده بود.

از تشریحات فوق نتیجه گرفته می‌شود که اهالی هرات تحت قیادت وزیر کبیر یارمحمد خان الکوزایی در داخل هرات و اقوام هزاره، تایمنی، جمشیدی، ترکمنی و امثال آن‌ها تحت فرمان شیرمحمد خان هزاره حاجی بیگ خان هزاره رحیم سلطان خان هزاره و غیره از خارج شهر، ساحه را بر فعالیت اردوهای پنج‌گانۀ خارجی چنان تنگ ساخته بودند که بعد از سپری‌شدن نه ماه محاصرۀ لاینقطع، موفق به تسخیر شهر چه که موفق به‌دست‌آوردن قسمتی از قلعۀ هرات هم نشدند و بلاخره بدون به‌دست‌آوردن نتیجۀ مثبت، با دادن تلفات زیاد افراد، اسلحه و وسایل، از راهی که آمده بودند، بازگشتند.

منابع و پانوشت

  • کوشان، محمدفاروق، مجلۀ حربی پوهنتون، شمارۀ ۲، سنۀ ۶، سنبله ۱۳۴۸.
  • قوزانلو، جمیل، تاریخ نظامی ایران، ج۲، تهران: شرکت مطبوعات، ۱۳۱۵، ص ۵ و ۹۹۴.
  • مانند ژنرال «پروسکی» به حیث رئیس ارکان حربیه و «سموسی سیمنوف»، مشاور امور استحکام.
  • قوزانلو، جمیل، تاریخ نظامی ایران، تهران: شرکت مطبوعات، ۱۳۱۵، ص ۱۰۱۱.
  • عبارت از طوایف افغانستانی است که بر اردوهای شمال‌شرق و جنوب حملات پارتیزانی و شبیخون اجرا می‌کردند؛ مانند تایمنی هزاره و غیره.
  • حاجی بیگ خان از پارتیزانی معروفی است که در تاریخ ۲۹ ماه ذیقعده با تهور خاص خود، تلفات عظیمی بر اردوی شمال وارد ساخت.
  • رحیم سلطان خان نیز از زمرۀ همین جنگ‌جویان افغانستانی است که در همان تاریخ ۲۹ ذیقعده، بعد از آن‌که بیست تن از سواران شادلو را از بین برداشت، خودش نیز در همین روز زخمی شد.
In this article

Join the Conversation