جرم بازخوانی تاریخ هزاره ها

کامران میرهزار

سه شنبه ۲۶ مه ۲۰۰۹

در چند صد سال اخیر هزاره ها به عنوان یکی از بومی ترین اقوام افغانستان و کشورهای همجوار، مورد ظلم و ستم حاکمان قرار داشته اند که این ظلم و ستم همچنان ادامه دارد. در افغانستان با برچیده شدن رژیم طالبان، تبعیض علیه هزاره ها همچنان ادامه پیدا کرد و این تبعیض و ظلم و تاراج گاهی با حمله ی گروه های مسلح با عنوان کوچی همراه با هزاران هزار گوسفند و بز و شتر انجام می شود و یا با محدود کردن و قرار دادن مردم در فقر و تهیدستی تا آنجایی که در برخی مناطق دایکندی مانند منطقه اشترلی، مردم از گرسنگی علف می خورند، بودجه ی سالانه ی بخش کشاورزی این ولایت کمتر از سه هزار دالر آمریکایی در سال معین می شود و در کنار آن نزدیک یک میلیون دالر را برای ساختن زندان در آنجا اختصاص می دهند. حتا یک وجب سرک پخته به طرف دایکندی نمی سازند و در عوض آن قاضی و شهردار رهزن می فرستند تا پس از چپاول به کابل بگریزند. در بامیان پس از گذشت هشت سال، هر سال بی شرمانه از رییس جمهور و معاونش گرفته تا وزیرش به مردم دروغ تحویل می دهند که راه می سازیم و دست آخر مردم به اعتراض جاده های خود را کاه گل می کنند و حکومت گویی هیچ نشنیده و هیچ نگفته و باز هم به همان سیاست تبعیض خود ادامه می دهد و در بودجه ی سال روان خورشیدی نیز کمترین مبلغ ممکن برای بامیان و دایکندی اختصاص داده می شود. بامیانی ها نباید از دولت انتظار داشته باشند که راه کابل بامیان ساخته شود. حتا یک افغانی را هم به این کار اختصاص نخواهند داد. اهالی دایکندی نباید انتظار داشته باشند که از محاصره ی برف و طالبان رهایی یابند و زمستان برایشان شش ماه و هفت ماه نه و فقط همان سه ماه و چهار ماه شود. آنان نباید انتظار داشته باشند که حکومت مرکزی برایشان راه درست کند که دیگر زمستان های شش ماهه شان، دایکندی را برایشان زندانی نسازد. حکومت مرکزی حتا یک افغانی را برای این کار به مصرف نمی رساند. هیچ انتظاری نداشته باشید وزیر گلبدینی معارف در آنجا مکتب بسازد. کودکان دایکندی مجرمند. آن ها هزاره اند. هزاره حق ندارد. حتا دانش آموزان هزاره در بامیان و دایکندی این اجازه را هم نداشته اند که با همه ی بی امکاناتی شان، در آزمون وردی پوهنتون هایشان (دانشگاه) در سطح کشور اول و دوم شوند.

هزاره را چه به مقام و پست، چه به دانشگاه، چه به مدیریت و…هزاره همان جوالی گریش را کند. مهربانی کرده اند و یک ناقض حقوق بشر از میان هزاره ها را معاون گذاشته اند که وحدت ملی ریشخندآمیزی را نشان دهند و معاونشان کمیسیون شرم آوری مانند منع گدایی را بگرداند و به فکر و منفعت خود باشد.

وزیر ضد فرهنگ و دار و دسته ی طالب و گلبدینی او در ادامه ی سیاست های برادران و پدرانشان ملاعمر و ظاهر و نادر غدار و جلاد تاریخ عبدالرحمان که اقدام به قتل عام و ظلم بی امان علیه هزاره ها کرده بودند، سیاست تخریب مظاهر فرهنگی و تمدنی هزاره ها را دنبال می کنند. کریم خرم و یار واپسگرایش نجیب منلی حاضر اند برای بازسازی مکانی در پاکستان پول گزاف مصرف کنند اما حاضر نیستند حتا یک افغانی هم برای حفظ و مراقبت و بازسازی پیکره های شناخته شده ی بودا در بامیان مصرف کنند. حتا اگر بتوانند حاضرند همان پول اندکی را که ژاپنی ها برای مراقبت از باقیمانده های پیکر بودا و محل آن می پردازند، مانع از پرداخت آن شوند تا اقدام فاجعه آمیز مقتدایشان ملاعمر و اربابان پاکستانی شان به سرانجام برسد.

تنها ناشر و کتابفروش فعال افغانستان را که با دوندگی و کار و زحمت کتاب نشر می کند و بفروش می رساند، به جرم اینکه هزاره است و برای چاپ بهتر و مسلکی در ایران کتابش را چاپ می کنند، ضربه می زنند و کتابش را به آب می اندازند که چرا تاریخ هزاره ها را چاپ کرده و چرا در کتاب از ظلم و ستم حاکمان جبار علیه هزاره ها سخن رانده شده است. حتا بی شرمانه فیلم مشهور “گودی پران” را که تنها شمه ای از آنچه بر هزاره ها گذشته را بیان می کند در افغانستان توقیف کردند.

بازخوانی تاریخ هزاره ها جرم است و نباید گفت که عیاش و دیکتاتور و رهزنی مانند محمد ظاهر مانند پدرانش چه کارنامه ی سیاهی در افغانستان داشته اند.

فاجعه چنان است که حتا وقتی از ظلم و تبعیض آشکار علیه هزاره ها سخن رانده می شود، در افغانستان نفرین شده، انگشت های اتهام به طرف گوینده نشانه می رود که قوم گراست، عامل بیگانه است و می خواهد “عنعنه” و “وحدت ملی” پوشالی و تمسخر آمیزشان را تخریب کند.در قرن بیست و یکم وقتی یکی از آرمان های حقوق بشر دفاع از حقوق اقلیت هاست این چیزها چیزهایی مسخره در افغانستان به نظر می رسند و وحدت ملی نیم بندشان را خدشه دار می کند.

هزاره ها در این چند سال ثابت کرده اند که اگر شرایط برابر باشد، ابتکار دارند، نوگرا هستند و می توانند جذب جریان دموکراتیک و سازنده در کشور شوند. آن ها انتحار نمی کنند، طالب نمی شوند و در تولید و قاچاق مواد مخدر سهم نمی گیرند. تنها والی زن در کشور را می پذیرند، تنها شهردار زن را هم، علی رغم همه ی تبعیض ها، کودکان و جوانان آنان اشتیاق به خواندن و فراگیری دارند و نمی خواهند حتا زمانی که ظلم ادامه دارد، کمترین امکان فراگیری را از دست بدهند. گرچه آنان می توانند شهید ” عبدالخالق ” هم داشته باشند که دیکتاتور زمان خود را از پای درآورد و میلیون ها تن را از ظلم و بیداد او رهایی داد، اما آنان می توانند وقتی اعتراض داشته باشند به متمدنانه ترین شکل ممکن آن را ابراز کنند. تظاهرات و راه پیمایی هزاره ها در چند سال اخیر در کابل، بامیان، دایکندی، مزار شریف و کشورهای مختلف دنیا خود گواه این است.

در زمانی که دولت افغانستان ترکیبی از جنایتکاران دوره های مختلف شده است و دولت با تحریک و پشتیبانی کشورهای عرب و انگلستان این ترکیب را می خواهند با حضور آدمکشان طالب کامل کنند، هزاره ها باید بر ارزش هایی مانند حقوق بشر، آزادی، عدالت و دموکراسی تاکید بیشتری داشته باشند. این وظیفه ی تک تک اقشار جامعه است اما حقوق بشر و دموکراسی مدافع حقوق اقلیت هاست و ضرورت آن را اقلیت ها باید بیشتر احساس کنند. آن ها باید خواهان انجام برنامه هایی فراگیر مانند مبارزه با بی سوادی و عدالت انتقالی شوند. آن ها باید بدانند که برنامه های مبارزه با بی سوادی و عدالت انتقالی بصورت فراگیر، نه تنها به نفع آنان بلکه به نفع همه ی باشندگان افغانستان است. حقیقت یابی و کشف جنایات جنایتکاران هزاره و غیر هزاره به ضرر هزاره ها و سایر باشندگان افغانستان نیست. هزاره ها باید به ظاهر رهبران خود را که با نام و خون آنان تجارت کرده اند کنار بگذارند و همگام با سایر باشندگان افغانستان به کمک و یاری چهره های مردمی مانند بشردوست که از سد و حصار قوم و زبان و مذهب گذشته بشتابند.

منبع: کابل پرس

In this article

Join the Conversation