افغانستان درمسیر بحران سیاسی وشیوع ویروس کرونا

محمد عوض نبی زاده

افغانستان کنونی با تهدید کرونای ویروسی وچهل سال ویروس قومی جنگ نیابتی تروریزم، جهادیزم وطالبانیزم باخط ونشانهای های، تنظیمی وقومی قرارگرفته است. گرچه جنگ قدرت در سال ۹۲ میلادی کابل را بخاک وخون نشاند ولی این بار پس از چهار دهه جنگ درافغانستان، تفوق طلبی قومی یکپارچگی کشور را با خطر تجزیه روبرو میسازد. درحالیکه جهان حالا در زیر تهدیدات ویروس کرونا دست وپنجه نرم میکنند واما افغانستان پس از چهاردهه جنگ درآتش کرونای قومی، ویروسی و صلح غیر عادلانه میسوزدبا این حال تلاش‌های دیپلومات‌ها دربعد خارجی و داخلی تاهنوز برای تفاهم میان دوتیم داعیه دار قدرت ناکام بوده واگر مذاکرات جاری به شکست بیانجامد منازعۀ سیاسی در کابل به‌درگیری نظامی میان دوطرف منجر خواهد شد. البته هر گونه تصامیم غیر مسُولانه ی جامعه جهانی در افغانستان احتمال درگیری در صدارت عظمی وقصر سییدار وجود دارد. باوجود انکه امریکا توانست با طالبان در دوحه به توافق برسدو تیم مذاکره‌کننده ی دولت کابل با طالبان متشکل از ۲۱ تن از نمایندگان احزاب، رهبران سیاسی، حکومت و جامعۀ مدنی تعین شد. اما گروه طالبان ازگفت‌وگو با هیأت مذاکره‌کننده‌ی دولت افغانستان، امتناع کرده ودر حالیکه امریکا ترکیب هیأت کابل را همه شمول» خواند ه اند چنانچه قبلا از ناروی و آلمان به عنوان محل مذاکرات بین‌الافغانی نام برده می‌شد، اما حالا با شیوع کرونا دراروپا شانس میزبانی قطر و ازبکستان رابرای مذاکرات بین الافغانی بالا برده است.
منابع دخیل درمذاکرات صلح معتقد ند که آجندای مذاکرات بین‌الافغانی حکومت موقت و کنفرانسی شبیه بن دوم خواهد بود.درعین حال آقای ترامپ میخواهد با ترتیب یک نمایش برای خودش در توافق صلح افغانستان، باید جایزه صلح نوبل را ببرد ولی صلح افغانستان “یک روند ، لرزان و زشت” است که اونباید با یک توافق شکننده خود را مواجه سازد. از سوی دیگر بحران سیاسی در کابل خطر ناکامی «پروژۀ صلح» را بالا برده است که بازندۀ اصلی منازعۀ جاری ادارۀ ترامپ وزلمی خلیلزاد خواهند بود .چون خلیلزاد سال ها از نام و آدرس آمریکا سؤاستفاده کرده که منافع ملی افغانستان و آمریکا را با خطرات بزرگ مواجه نموده است . از انجاییکه تطبیق توافق نامۀ صلح امریکا با طالبان برای شخص رییس جمهور امریکا ارزش حیاتی سیاسی داردچون برای ترامپ حیات صدها هزار افغانستانی، حقوق مدنی اتباعش و صیانت از سرمایه گزاری یک تریلیون دالر مالیۀ مردم امریکا و خون ریخته شده ای ۲۵۰۰ فرزند امریکایی اهمیت نداشته او باید برای چهار سال دیگر رییس جمهور امریکا بماند. اگر پروژه صلح واشنگتن شکست بخورد، ممکن است مردم کشورما شاهد موج جدیدی از خشونت در افغانستان باشند. چون طالبان در پشت دروازه‌های کابل، از فرصت پیش آمده استفاده کرده و وارد شهرخواهند شد.از سوی دیگرمسیری که‌ اشرف غنی احمدزی می‌ رود، ممکن است به یک جنگ داخلی تمام‌ عیار دیگر منجر شود. زیرا قبلا نیز تلاشهای تره کی و امین ودکتر نحیب الله ، دولت مجاهدین و امارت ملاعمر ، برای یک دست سازی قومی قدرت در کابل ، به زوال کشیده شد .
گرچه حالا اقای غنی با شماطت و ترش رویی ، سخت جانی وماندن در گذشته در برابر آینده قرار دارد ،ولی اکنون او تحت فشار امریکا در دوراهه ی قرار گرفته که یکی حکومت دوسره و دوم ترک قدرت و ارگ میباشد.در عین حال در روزهای اخیر بین هیأت سری طالبان و ارگ مذاکره در جریان است که خونتای ارگ همراه با طالبان روی برنامه های تعرضی در شمال و حوزۀ غرب کار مشترک انجام میدهند همزمان انتقال نظامی از وزیرستان به شمال افغانستان ازجانب ارگ و طالبان به هدف سلطه بر شمال درجریان است .اگر قوای مسلح به دوقسمت تقسیم شوند که طالب ها وارد معرکه شده ودر صورت حل و فصل نظامی بیشترین امتیاز را طالبان خواهد گرفت و به احتمال اغلب کمترین سهم را دوطرف داعیه دار قدرت در کابل نصیب خواهندگردید . در حالیکه درین اوضاع آشفته ی کنونی افغانستان فرمول جمهوریت و امارت نمیتواند موثیر واقع گرددزیرا هردو تیوری به صورت های متفاوت فرمول های سیاسی دیکتاتوری دولت متمرکز است که در صدد استمرار ستم ملی و ساختن زندان برای اقوام تحت ستم میباشد. بنا برین برای بیرون رفت از بحران سیاسی کنونی ، اصلاح قانون اساسی و تغییر ساختار نظام ریاستی ، به نظام صدراتی پارلمانی ضروری است و بایدگذار از دولت متمرکز به ساختار حکومت دموکراسی و نظام صدراتی پارلمانی نامتمرکز و تغییر قدرت در سطح حکومت های محلی و دادن حق بخش ازدرآمدها به حکومت های محلی که صرف توسعه اقتصادی تطبیق و عملی گردد.
از انجاییکه باوخیم‌ترشدن مشکلات اقتصادی وشیوع ویروس کرونا در ایالات متحده امریکا و تأثیر آن بر افغانستان ممکن است با تأثیر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، برابر باشد. در سپتامبر ۱۹۹۱، کمک‌های خارجی برای حکومت داکتر نجیب، متوقف گردید که ۲۶ درصد بودجه حکومت افغانستان توسط کمک‌های خارجی و ۷ درصد دیگر از طریق فروش گاز طبیعی تأمین می‌شد. ولی اکنون بیش از ۷۵ درصد بودجه حکومت افغانستان از طریق کمک‌های خارجی تأمین می‌شود. قطع کامل کمک‌های ایالات متحده به افغانستان و عدم پشتیبانی نظامی از نیروهای افغان، می‌تواند افغانستان را به سمت فروپاشی نهادهای امنیتی و تقسیم جغرافیای سیاسی سوق دهد. بدین ترتیب با کاهش حضور و حمایت امریکا، جریان‌های داخلی باید جای‌شان را به طالبان واگذارو کابل را ترک گویند.زیرا خوب بیاد دارید که دردهه ی نود میلادی قبل از اشغال کابل توسط طالبان حلقات وابسته به isi در شکردره ، قره باغ ، فرزه ، گلدره، پروان و کاپیسا فعال شده بودند و فشارهای استخباراتی isi توسط آنها باعث شد که نیروهای حکومتی از کابل عقب نشینی نماید .اماحالا نیز همان سناریو در حال تکرارشدن است که باید نسل مبارز شمالی این ریشه خبیثه را از خطه ی شمالی دور بیاندازند و اگرنه درد سر بزرگ برای همه شان خواهند گرد و بار دیگر زمین سوخته بالای تاکهای وباغهای میوه ی شمالی تکرار خواهد گردید.
اکنون افغانستان در شرایطی گسترش ویروس کرونا و بحران سیاسی قرار گرفته است زیرا مردم نگران نجات زندگی خود از شر «کوید ۱۹» و گرسنگی هستند چون قربانیان اصلی در افغانستان مردم بوده اند. گرچه تاهنوز دو نوع مقابله با ویروس کرونا در جهان وجود دارد: اول، بگذاریم پعد از آنکه ۶۰ یا ۷۰ درصد مردم به این ویروس فراگیر مبتلا شدند، حالت ایمنی در کشور بوجود میآید و ویروس از توانایی ضربه زدن خود باز میماند. روش دوم، با عمومیت بخشیدن به قرنطینه که حداقل نصف چرخه تولید را بیکار ساخت، حداکثر جان انسانها را نجات بخشند. به احتمال زیاد،سن، مشکلات بهداشتی قبلی، آزمایش زودرس و مراقبت وتشخیص DNA ،نیز نقش معین دارد و بالای نتیجه بیماری تأثیر می گذارد.از سوی دیگر هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریکا ،نیز نسبت به تغیر نظم جهانی در واپسای کرونا پیش بینی میکند که بحران‌های سیاسی و اقتصادی ناشی از این بیماری و فروپاشی پیوندهای اجتماعی منطقه‌ای و بین‌المللی به مدت طولانی ادامه خواهد داشت. که جهان بعد از ویروس کرونا مانند قبل نخواهد بودوخسارت‌های ناشی ازشیوع ویروس کرونا ممکن است موقت باشد اما آشفتگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ممکن برای نسل‌های زیادی ادامه یابد.کیسینجر گفته ایالات متحده آمریکا باید به موازات مقابله با ویروس کرونا، آمادگی خود برای نظام جدید جهانی را فراهم کند.که اکنون، مانند اواخر سال ۱۹۴۴، یک حس ترس تازه وجود دارد، که به طور تصادفی با ویرانی اصابت ‌کند.
اواز دولت آمریکا خواست تا برای مقابله با عواقب بیماری همه گیر در سطح جهانی، روی سه زمینه متمرکز شود. اول، مقاومت جهانی از طریق توسعه تحقیقات علمی را نسبت به بیماری های عفونی تقویت کند. دوم، تلاش کند تا زخم های اقتصاد جهانی را بهبود بخشد. سوم، پاسداری از اصول نظم جهانی لیبرال و تقویت کرامت انسانی در جهانرا باید حفظ نماید. کیسنجر گفته که حفظ نظام سرمایه داری مهم تر از جان مردم است! پس دیده میشود که ، دولت امریکا این نظر را دارد که در عمل گفته ی او را تطبیق میکند. بنا بر نظریه ی کیسنجر,دونالد ترمپ ، حق العضویت خود را براى سازمان صحت جهانى قطع کرده است. زیرا این کمک ها بیشتر به کشور هاى عقب مانده ارسال میگردید. زیرا مرگ و میر مردم در کشور هاى جهان سوم از جمله افغانستان اصلا براى انها ارزش ندارد. به‌نظر می‌رسد که تاریخ مدرن وارد مسیر تازه‌ای شده و نشانه‌هایی از تغییر نظم جهانی بعد از جنگ جهانی دوم شدت گرفته‌اند، که رکود اقتصادی بی‌سابقه در دنیا این کار را انجام خواهد داد.شدت تغییرات به‌حدی آشکار است که «فرانسیس فوکویاما»، نظریه‌پرداز و ایدئولوگ آمریکایی و بنیان‌گذار نظریه «پایان تاریخ» می‌گفت که بعد از فروپاشی بلوک شرق تاریخ حکم نهایی به پیروزی نظم مبتنی بر لیبرال ــ دموکراسی داده اند ولی در روزهای اخیر به نقش این ارگانیسم مخفی در تعیین مناسبات جدید نظم دنیا نیزاعتراف کرده است.

  • نزدهم – اپریل- ۲۰۲۰ – میلادی

In this article

Join the Conversation