دهان باز کردن بیش ازحد هیولای طالبان

نویسنده : – محمد عوض نبی زاده
از انجاییکه ، تحریک طالبان با حمایت پنهان پاکستان در سال ۱۹۹۴ میلادی زیر شعار رفع پاتک‌ها و گشایش شاهراه‌ها شکل گرفت و با تأسیس امارت اسلامی طالبان در سال ۱۹۹۶ میلادی، افغانستان تحت زمامداری طالبان به محراق جنگ و تفنگ تبدیل گردید .بعد از حمله نیروهای جامعه جهانی بالای امارت اسلامی طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی زمینه ی فروپاشی تحریک طالبان در کشورفراهم وبا سقوط شهر قندهار، امارت اسلامی ، به صورت کامل فرو ریخت.چون تروریزم محصول شبکه های استخباراتی کشورهای منطقه و جهان اند و قدرت های بزرگ جهانی برای پیشبرد پروژه های استراتیژیک خود انرا ساخته اند تا با راه اندازی جنگ های نیابتی در کشور هایی مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن و لیبی با کشتن هزاران انسان بیگناه به اهداف شیطانی شان برسند. با تاسف که در این میان تنها تروریستان وابسته به ممالک منطقه و جهان اند که از کشتار انسان این سرزمینها لذت می برند و و دیوانه وار بر اعمال ضدبشری شان می بالند.جنگ وحشتناک کنونی , افغانستان را به خونین ترین تیاتر تاریخ بدل کرده که وابستگی های سیاستگران افغانستان، قدرت خواهی و ثروت افزایی آنان ، غصب و غارت سبب شده تا تروریستان از این خلا بحیث برگ برنده به سود خود استفاده کنند.
با این حال هنوز موجی ازوحشت جنگ و شعله های آتش بار آن تا آسمان ها در افغانستان زبانه میکشدو از سوی دیگردهان باز کردن بیش ازحد,هیولای طالبان برای ایجاد نظام امارت اسلامی ,مردم کشور را به ترس و هراس انداخته است .در حالیکه جریان های خارج شده از «تنظیم ها» اکنون توان ایجاد یک رهبری واحد را ندارند .مردم کشورما باید منتظر یک صدای جدید ویک نیروی بازدارنده ی باشند تا به گردن هیولای طالبی حلقه ی ریسمان را بیاندازد. زیرا رهبرانی کنونی تنظیم های جهادی که به دزدی شهره اند، دیگر چانس رهبری مردم راندارند. در واقع کشورما شاهد ، یک دور نمای فاجعه بار و یک بازی وچرخش دیپلوماتیک است که در بین پنج بازیگر عمده- ترامپ، خلیلزاد، عمران خان، غنی و طالبان) اجرا می شود. بدین معنا که: ترامپ خواهان خروج شتابان امریکا از افغانستان است و توقع دارد که عمران خان ,طالبان را ترغیب به عقلانی اندیشیدن نماید و متقابلاً باید امریکا خود را با منافع پاکستان انطباق دهد.اشرف غنی رییس جمهور افغانستان ، هنوز امیدوار است که برای دور دوم رییس جمهور افغانستان گردد. خلیلزاد تلاش می ورزد تا حکومت افغانستان را متقاعد به توافق امریکا با طالبان سازد. درحالیکه عملیات امریکا و ناتو در افغانستان به کشته شدن ۳۵۰۰ سرباز و صدمات جسمی و روحی ده ها هزار نظامی منجر و به بهای یک تریلیون دالر تمام شده است.
چنانچه که استراتژی قتل و کشتار توسط آی‌اس‌آی در دهه‌ی هشتاد میلادی برای به زانو درآوردن ارتش سرخ در افغانستان طراحی شده بود و امروز نیزطالبان همان استراتژی را برای زمین‌گر کردن امریکا وناتو و فلج‌ کردن دولت افغانستان به کار می‌برندتا سرانجام تابوتی برای جمهوریت و دموکراسی در دوحه ساخته شود. هرچند آنانیکه از اوضاع افغانستان آگاهی دارند، خروج نیرو های امریکایی از افغانستان و باورمندی به وعده های طالبان را امری ساده لوحانه تلقی می کنند ومیگویند که طالبان صلاحیت توانایی مهار کردن سایر گروه های تروربستی و القاعده و داعش را نداشته و در عین زمان روابط تنگاتنگ با آنان دارد. آنچه از توافقات صلح تا حال سخن گفته شده، معنای برد برد از سوی طالبان وپیروزی بزرگ برای آی اس آ ی پاکستان به شمار می رود وهیچ ضمانتی برای عملی شدن توافقنامه وجود ندارد زیرا جنگ چندین کشور در افغانستان در ابعاد تازه یی در پیش خواهد بود . .گرچه خلیلزاد طالبان را از لحاظ سیاسی تاهنوز قباحت زدایی ومتحد استراتژیک امریکا ساخته است وطالبان پس از امضای توافق صلح با امریکا خود را برندۀ قطعی جنگ می دانند و افغانستان را غنیمت جنگی و جهادی می شمارند، اکنون افغانستان ؛ روزهایی پُر از بیم و هراس دارد، مثل آن روزگار دشوارِ پیشین که سرنوشتِ افغانستان بدون آن‌که مردم و یا حکومت‌گران بدانند، در پشت درهایِ بستۀ واشنگتن و مسکو رقم می‌خورد.
این جا است که یک حکومت به شدت آلوده به استبداد دینی و قومی در کابل شکل خواهد گرفت و طرفداران جمهوری و دموکراسی قربانی یک معامله کثیف میان آمریکا و برخی از قدرت های منطقه ی شده تا یک بار دیگر اقوام غیر بشتون مجبور خواهند شدکه برای جلوگیری از استقراریک حکومت خودکامه قبیله ای در کشور دست به اسلحه ببرند واین جنگ گسترده و پیچیده تر از جنگ های دهه ۹۰ میلادی خواهد بود. گفته می شود که معاهده میان امریکا و طالبان در نشست ناروی یا دنمارک امضا ودرنشست بین الافغانی روی ساختار حکومتی بحث خواهند شد که طالبان دو گزینه ی از حکومت اینده را در نظر دارند که یکی امارت است که از سوی شورای اهل حل و عقد برگزیده شود و در راس آن امیرالمومنین قرار گیرد و دیگری هم گزینهء شبیۀ ایران است. بنا برین از نظر طالبان شاید این نوع حکومت مطلوب شان باشد که نماینده گی از امارت و جمهوریت می کند. اما از صحبت های رهبران آنان نیزفهمیده می شود که آنان به کم تر از امارت به نظام دیگری باور ندارند . چنانچه بررغم وعده های پاکستان و تایید خلیل زاد که امریکا در تبانی با پاکستان وارد معامله با طالبان شده و حکومت و مردم افغانستان رادر سایهء حوادث نگهداشته اند. از این رو پاکستان در معادلۀ جنگ و صلح افغانستان ,مار های خفته در آستین آی اس آی به مثابۀ بازوی ارتش این کشور زیر نام طالبان، کشتی توفان زدۀ منازعۀ چهل سالۀ افغانستان را زیر نام ” جنگ مشروع” و نیابتی به نفع پاکستان یدک می کشد .در حالیکه خطرناک‌ترین سناریوها برگشت به سال ۱۹۹۲ میلادی و شکست احتمالی یک توافق صلح است. بر مبنای این سناریو، طالبان با تکمیل روند خروج نیروهای امریکایی دوباره همه‌چیز را خراب می‌کنند و به جبهه‌ی جنگ برای نابودی دیگر نیروهای سیاسی و اشغال سراسر کشور بر می‌گردند.
فرضیه ی معقول و قابل قبول دیگر برای مردم ما و جامعه ی جهانی طرفدار دموکراسی این است که نیروهای سیاسی افغانستان با آغاز روند حل سیاسی در نهایت با هم به تفاهم برسند و بطور منطقی و بادر نظر داشت واقعیت های عینی موجود کشور ما باید بالای میکانیزم تقسیم قدرت از راه های مسالمت آمیز در مذاکرات بین الافغانی روی آن بحث شده و در قانون اساسی جدید مسجل شود. رسیدن به یک توافق مورد قبول همه طرف ها نیازمند انعطاف و نرمش در جریان مذاکرات صلح است که همه جهت ها به شمول طالبان باید به آن صادق باشند . تشکیل یک کمیسیون برای تهیۀ مسودۀ قانون اساسی جدید برای افغانستان که کار را روی مسوده ان آغازنماید. اصلاحات در بخش های نظامی و ملکی ,درچهارچوب سیاسی “برای یک زمان مشخص” برای تطبیق این توافقات و هرگاه روی این مسایل توافق صورت گیرد، آتش بس و پایان کامل جنگ در افغانستان اعلام خواهندگردید. صلح و امنیت سراسری در کشور برقرار و کار روی ادغام آن جنگجویان طالب که خواستار شامل شدن در نیروی نظامی یا انتظامی نظام اسلامی جدید در کشور باشند نیز آغاز شود. برای تامین امنیت و صلح در کشور و تحکیم پایه های یک نظام قانونمند، عفو و همدیگر پذیری عامل مهم و اساسی شمرده میشود. انتقام گیری های شخصی به هیچ صورت در نظام اسلامی جایی نداشته باشد ودر نظام آینده هیچ گروهی تلاش در جهت انحصار قدرت نکند و همه اقوام و جناحهای سیاسی در کشور در این نظام مشارکت داشت باشند.
اول سِیٍتامبر– سال – ۲۰۱۹ میلادی

In this article

Join the Conversation