بخشی از تاریخ دره ترکمن

نویسنده: یاسا حکیمی

دو سال قبل یعنی در تابستان ۱۳۸۷ در ویب سایت “کاتب هزاره” به سرپرستی آقای” غلام سخی ارزگانی” نبشته ای سودمندی خواندم از دوست عزیزم آقای محمد جواد احمدی، که عنوان “هزاره های دره ترکمن و تاریخ معاصر افغانستان” را داشت.

در همان هنگام بر آن شدم، تا جمله چند درباره آن نبشته و تاریخ دره ترکمن بنویسم، و آنرا به سایت کاتب هزاره بفرستم، تا باشد گفت و گو در باب دره ترکمن و تاریخ معاصر آن آغاز گردد.
اما اینطور نشد، کاری دیگری پیش آمد و من از آن مهم باز ماندم. تا اینکه بار دیگر در این آخر ها همین نبشته آقای احمدی را در بعضی از سایت ها و ویبلاگ ها دیدم.

در کنار این ، در ویبلاگ” دره ترکمن” نبشته های خواندم که سخت بحث بر انگیز بود.
این نبشته ها که مرا سخت به حیرت انداخت، زندگی نامه بعضی از افراد بود. افراد چون آیت الله میر علی احمد حجت، آیت الله سید محسن حجت و سید مصطفی کاظمی، که ترکمنی معرفی شده بودند.

این نبشته ویبلاگ” دره ترکمن” بار دیگر مرا واداشت تا چند سطری پیرامون دره ترکمن و ترکمنی بنویسم تا باشد اندک روشن گر افتد و بر پاره یی از پرسش ها ، پاسخ مختصر بشوند.

از آنجایی که در کتب تاریخی در مورد دره ترکمن و مردم دره ترکمن، نبشته های کمی را سراغ داریم، به همین خاطر کار را برای کسی که بیاید و تاریخ دره ترکمن را بنویسد، کاری است بس دشوار. و این دشواری در نبشته احمدی به خوبی قابل درک است.

دلیل اینکه احمدی به هیچ منبع اشاره نکرده است ، شاید این باشد که در کتب تاریخی کمتر نبشته ای را در مورد دره ترکمن، سراغ داریم. در بعضی کتب اگر تذکر یافته است، آنهم بسیار ناکافی است، که فقط اشارتی به آن شده است.

این است که نبشته آقای احمدی کاملا شفایی است، یا اینکه خود نویسنده وقایع را به چشم سر دیده است، یا از راوی شنیده است. و اگر از دهه ۴۰ می نویسد این وقایع سینه به سینه برای نویسنده رسیده است، و در نبشته خود از آن بهره برده است.

روی هم رفته به نظر می رسد نبشته آقای احمدی، سر آغاز باشد برای بحث در مورد دره ترکمن، و تدوین تاریخ معاصر دره ترکمن.

و آن نبشته خوبی است پیرامون پاره ای از اتفاقات مهم که من هم در این نبشته از آن استفاده های بردم. و این انگیزه ای شد برای من، تا جمله چند پیرامون تاریخ معاصر دره ترکمن بنویسم!

از آنجایی که مردم و بزرگان دره ترکمن در هویت بخشی جامعه هزاره در کابل نقش فعال و موثر داشته اند، و برای تثبیت جایگاه هزاره ها در کابل مبارزات زیادی انجام داده اند، خوب است که ثبت تاریخ گردد و این برای نسل جوان ما در شرایط فعلی مهم است که بدانند، چگونه هزاره ها در کابل ظهور کرد و از دشواری های آن بدانند که در این راه چه سختی ها را متحمل شده اند. و من تلاش بر این دارم که پاره ای از مبارزات و دشواری های آن زمان را در این نبشته منعکس کنم، تا پاسخ مختصر بشوند بر پاره ای از پرسش های جوانان کنجکاو که می خواهند پیرامون تاریخ معاصر شان و بخصوص ظهور آنان در کابل چیز های بدانند.

وقایع که مرتبط با ظهور هزاره ها در کابل می شود، و آن هم بر می گردد به سال های ۱۳۲۹ و بعد آن که متاسفانه، ما نبشته های کمی را در این مورد سراغ داریم که کار را نسبتا مشکل کرده است.
اما لازم به ذکر است که از آغاز تحقیقات، تلاش من این بود که وقایع به صورت درست آن شناسایی گردد و در اختیار محققین و علاقه مندان قرار گیرد.

در این نبشته ابتدا جغرافیای دره ترکمن و مردم آن به بحث گرفته شده است و بعداً حوادث سیاسی مربوط به هزاره ها در کابل و حوادث مهم که در سه دهه اخیر در دره ترکمن اتفاق افتاده است، در ادامه خواهد آمد.

بخش اول:

جغرافیای دره ترکمن :

من نبشته عبدالروف ترکمنی را در اختیار دارم که عنوان “تطـــور مـــردم هـــزارۀ افغانســـتان” را دارد.این نبشته جغرافیای دره ترکمن را به بحث گرفته است.
به این شرح: درۀ ترکمان: این دره از دو آب غوربند آغاز شده و تا حصه اول بهسود امتداد دارد، که طول دره بیش از ۶٠ کیلومتر و عرض آن مختلف و نسبتاً کم می باشد.
و همین طور حاج کاظیم یزدانی در کتاب “پژوهشی در تاریخ هزاره ها” می نویسد: دره ترکمن از تنگی اژدهر(اژدهار) آغاز می گردد و تا حصه اول بهسود امتداد دارد.
خوب حالا اگر شروع دره ترکمن را دو آب غوربند بدانیم ، مجبور هستیم که مرکز ولسوالی یعنی قریه لولینج را هم به حساب دره ترکمن بیاریم و در ضمن بگویم که سرخ از دره ترکمن یعنی از قریه لولنج راه اش جدا می گردد.
طبق این تقسیم بندی اگر کسی ادعا کند، سرخ هم یکی از قول های فرعی دره ترکمن است ، چیزی عجیب نخواهد بود!
از نقطه نظر جغرافیای هم اگر بسنجیم، شروع دره ترکمن از تنگی اژدهار است. همین تنگی اژدهار بالاتر از قریه لولنج واقع شده است ، و پاین تر از تنگی اژدهار در حدود صد متر پایین آب دریای دره ترکمن و آب سرخ یکجا می گردد. این دو آب از قریه لولینج عبور کرده و دو کیلو متر پایین در دو آب غوربند با آب شیخعلی یکجا می گردد و به طرف غوربند به حرکت می آید.
طبق این نبشته حالا اگر بپزیرم که دره ترکمن از تنگی اژدهار آغاز می گردد، در این صورت قریه لولنج نمی تواند جز خاک ترکمن باشد.

از سوی دیگر سهم دره ترکمن، سرخ، پارسا و قریه لولینج به قرار ذیل تقسیم شده است .

دره ترکمن: دو سهم.

سرخ یک: سهم.

پارسا: یک سهم.

قریه لولینج: نیم سهم.یعنی:۰.۵

خوب حالا اگر قریه لولینج هم جز دره ترکمن باشد ، چرا جداگانه سهم دارد؟ از سوی دیگر مردم قریه لولینج هم هیچ گاهی ادعا نکرده است که ترکمنی اند. بلکه همیشه خود را مستقل گفته اند.
پس در این صورت نتیجه می گریم که، شروع دره ترکمن از تنگی اژدهار است و آخر آن سنگ شانده در قول خویش حسه اول بهسود.

اصلیت مردم دره ترکمن:

مردم دره ترکمن همان طور که از نام دره پیدا هست ترک تبار هستند.
مردمان ترک هزاره بیش از هزار سال قبل ازمیلاد در افغانستان زیست داشتند و آسانترین و ساده ترین دلیل ما حکومت داری بنی اعمام شان کوشانی ها در افغانستان میباشد که در قبل ازمیلاد آنها در کابلستان و زابلستان و مرکز غزنی و بعدها تا مناطق دور نیم قاره هند حکم راندند.
از آنجایی که مرکز حکومت کوشانی ها در کابلستان بوده است. می توان گفت که مردم دره ترکمن هم از بقایای کوشانی ها باشند.
طبق کتاب پژوهشی در تاریخ هزاره ها اثر حاج کاظم یزدانی، مردمان دره ترکمن در گذشته های دور در سراسر دره غوربند سکونت داشتند.اما فعلا در دره ترکمن محصور شده اند. آقای یزدانی می نگارد: تورکمنهای هزاره که جمعیت شان از ۸۰ هزار نفر تجاوز می کند در ولسوالی سرخ پارسا و در غرب ولایت پروان بسر می برند .آنان مانند سایر تورکمن ها مردمی اند شجاع غیور مهمان نواز درست کار زحمتکش و نسبت به سایر مردم هزاره در وضع اقتصادی بهتری قرار دارند. عده کثیری از آنان در کابل زندگی می کنند. هزاره های تورکمنی زبان فارسی تکلم می کنندو در گذشته های دور در سراسر دره غور بند و چهارده غوربند استیلا داشتند . اما امروزه فقط در دره تورکمن محدود و محصور شده اند. بابر شاه در بابر نامه از تورکمن های هزاره یاد کرده است و در بین سال های ۹۱۳ تا ۹۱۶ هجری یک بار از تنگی اژدر عبور نموده است در آن زمان تورکمن های این منطقه شتر نیز تربیت می کردند زیرا بابر می نویسد که یک نفر از شتران تورکمن ها را نحر نموده کباب کرده است که گوشت بسیار خوشمزه داشته و با گوشت گوسفند چندان فرق نمی شده است .
طبق نبشته حاج کاظم یزدانی که ترکمن ها در سراسر دره غوربند سکونت داشتند. و این هم جواری غوربند و کابل این گفته را ثابت می کند که مردم دره ترکن می تواند از بقایای کوشانی ها باشند.و این رانده شدن و محصور شدن در دره ترکمن طبق گفته حاج کاظم یزدانی بعد ها انجام شده است. و همین مناطق غوربند امروزی تحط اداره حکومت کوشانی ها بود.
از سوی دیگر همین نام که این دره به آن یاد می گردد. خود گواه بر ترک بودن این مردم را ثابت می کند.
در مناطق دره ترکمن غارهای وجود دارد که شباهت به غارهای شهر بامیان در هم جواری بودا را دارند. و این غار های بامیان در زمان امپراتوری کوشانی ها کنده کاری شده است.
من که خود از تعداد از آنها دیدن کرده ام، بعضی از آنها غیر قابل تشخیص است برای مردم عادی ، که خاتمه این غارها به کجا می انجامد. این گونه غار ها را می توان در منطقه سموجای علی خانی پیدا کرد. و نمونه های آن در بعضی از قسمت های دره ترکمن هم هست.
این غار ها که در بلندی های کوه ها قرار دارند، با داخل شدن، در می یابی که یک راه به راه های جداگانه می انجامد. اگر چیزی مثل ریسمان و تار با خود نبری، ممکن است که راه خروجی را نتوانی پیدا کرد.
در همین منطقه سموجای علی خانی که این غار ها وجود دارد. در کنار یکی از این غار ها در بلندی کوه مجسمه ای است، که یک خانم را به همراه فرزند اش نشان می دهد. و این مجسمه از سنگ تراشیده شده است.
و در همین منطقه مجسمه از کله اژدهار بود، در بلندی کوه که بالا شدن به آنجا سخت دشوار بود. که در این سال های آخر دزدیده شده است.
و در مقابل همین مجسمه کله اژدهار، مجسمه یک گربه بود، که این هم در بلندی واقع شده بود.چشمان این گربه به شکل بود که از طرف شب همان منطقه کوچک ، بین دو کوه را روشنایی می کرد. و آنهم در این سال های آخر دزدی شده است.
از این نمونه ها که در دره ترکمن از قبیل مجسمه، گربه و غار یاد کردم، به این دلیل است که بیشتر شباهت به کنده کاری های که در بامیان پیدا شده است، شباهت دارد. و این می تواند گفته ما را ثابت کند که ، مردم دره ترکمن از بقایای کوشانی ها باشند.
من در ویب سایت ویکی پدیا در مورد اصلیت مردم دره ترکمن نبشته ای خواندم که عنوان “ترکمن های افغانستان” را داشت.
به این شرح: (عده‌ای ازترکمنها درافغانستان، به نام هزاره یادمی‌شوند. درمنطقه‌ای به نام دره ترکمن. دراففانستان اقوام ترکمن سنی مذهب وشیعه مذهب هستند، که به نام هزاره‌های ترکمنی یادمی‌شوند،که سابقاهمه این اقوام به مذهب سنی حنفی بودند که بعداحدود نود الی صدسال است که عده‌ای ازاین قوم به مذهب تشیع روی اورده اند.
این قوم ازطایفه‌ای به نام (علی ایلی) که یکی ازطوایف ترکمن است هستند که خودشان هم تااکنون خودرابه نام “علی ایلی” یادمی‌کنند.)
اینکه در این نبشته کوتاه آمده است که مردم دره ترکمن سنی حنفی بوده است، و در این صد سال آخر به فرقه شیعه گرایش پیدا کرده اند.قابل تایید است.
همین اکنون بعضی از بزرگان دره ترکمن هستند که این را تایید می کنند.اینکه چگونه و چه زمان به شیعه گرایش پیدا کرده اند سندی در اختیار نیست.
اما این را می خواهم یاد آور شوم که این گرایش به فرقه شیعه بیش از صد سال قبل اتفاق افتاده باشد. و دیگر اینکه مردم دره ترکمن از طایفه “علی ایلی” باشد یا خیر، چیزی نمی دانم.در این مورد از دوستان خواننده صمیمانه تقاضا می کنم تحقیقات شان را دریغ نکنند.
امروزه مردم دره ترکمن به نام هزاره های ترکمنی مشهور هستند.در دره ترکمن در کنار هزاره های ترکمنی ، سادات هم زندگی دارند که نفوس آنها بسیار کم می باشد .
از مردم دره ترکمن در جاهای دیگر هم سکونت دارند، مثل دره صوف در ولایت سمنگان و ولایت پنشیر.
اینکه مردم ترکمن در کدام نقات از پنشیز سکونت دارند، در این مورد معلومات کافی در دست ندارم. در ولایت پنشیر قریه ای هست به نام “هزاره” و قوم هست به نام “کوچک”.”کوچک” نام قوم ای است در قریه علی خانی دره ترکمن. پس حدس می زنم که این ترکمن ها از همین قوم “کوچک” دره ترکمن به پنشیر محاجرت کرده باشند. که در همین قریه هزاره و قوم کوچک ساکن باشند. و این مهاجرت را کهن سالان مردم دره ترکمن هم تایید می کند.
اما در مورد ترکمن های که در دره صوف ولایت سمنگان سکونت دارند. در این آخر ها نبشته ای خواندم از آقای “عبدالمومن طلوع” در ویبلاگ شخصی اش که عنوان” وضعیت معارف در ولسوالی دره صوف” را داشت.
دراین مقاله بر علاوه که آقای طلوع وضعیت معارف را بررسی کرده بود، در کنار آن معلومات نسبتا خوب در مورد ترکمن های که در انجا سکونت دارند، ارایه کرده بود.آقای طلوع می نگارد: ((ولسوالی دره صوف بالا با دارا بودن ۰۰۰ ۱۰۸ جمعیت اولین ولسوالی درجه اول در ولایت سمنگان به شمار می رود . دراین ولسوالی اکثریت جمعیت آن را هزاره ها تشکیل می دهد که به ۳ دسته بزرگ هزاره ها تقسیم شده است . ۱- دسته یوسفی هزاره : این دسته از هزاره های دره صوف بیشتر در بخش شرق دره صوف سکونت دارند و مناطقی چون : نوآمد . شیخه . اجریم .قرغنه . دایکلان. دروازه و…. به این هزاره ها هزاره ترکمن می گویند . هزاره ترکمن از دره ترکمن ولایت پروان مهاجر شده اند . قریه حسنی نیز یکی از قریه جات است که در آن اکثرآ هزاره ترکمن زندگی می نمایند .هزاره های ترکمن در دره صوف جمعیت زیاد دارند . ))
از مناطق ترکمن نشین که آقای طلوع نام می برد، نام های مانند “شیخه” و “قرغنه” نام آشنا هستند. همین اکنون، دو قوم در دره ترکمن به همین نام ها خوانده می شود. پس حدس می زنم که ترکمن های دره صوف از همین دو قوم بوده باشند، که بعدا به دره صوف مهاجرت کرده اند.

اقوام بزرگ دره ترکمن:

درۀ ترکمان به دو قوم مشهور و بزرگ منقسم و مسماست.
١- بچه شادی، ٢- منصور
بچه شادی به سه قوم نام گرفته: ١- الله داد٢- خدیر ٣- شیرک
منصور نیز به سه قوم تفریق شده: ١- قوم فدا ٢- قوم دیده ٣- قوم کوچک
قریه های بزرگ و مشهر دره ترکمن عبارت اند از:
الف- در قوم منصور: قریه دولت خانی، قریه علیخانی.
ب- در قوم بچه شادی: جلگه خدیر، قول نعل، قول پرانداز، دهن اولیا، و نعل؛ قول گلک و دهن گلک، قول دسترزن و آب پوش، دهن خاکریز و قول خاکریز، قول غجور و قول قفزار.

آیین مردم دره ترکمن:

مردم دره ترکمن مسلمان هستند و شیعه .که البته شیعه جعفری و شیعه اسماعیلی. که اکثریت مردم آن شیعه جعفری هستند و یک تعداد هم شیعه اسماعیلی هستند. که هیچ گونه تبعیض را نمی توان در بین این ها شاهید بود. و این جز افتخارات مردم دره ترکمن است که تا به امروز در بین شیعیان جعفری و شیعیان اسماعیلی هیچ گونه خشونت مذهبی را شاهید نبوده ایم. و هیچ گاهی شیعیان اسماعیلی به خاطر عقیده شان مورد توهین و تحقیر قرار نگرفته است ، و همین طور شیعیان جعفری مورد تحقیر واقع نشده است.

جمعیت دره ترکمن:

من آمار رسمی در اختیار ندارم تا نشان بدهم.از سوی دیگر آمار های که دولت های قبلی ارایه کرده اند بیشتر غرض آلود هست تا واقعیت گرا. که باری در دهه ۵۰ عبدالروف ترکمنی مدیر مسول و ناشر هفته نامه “پیام وجدان”، در برابر امار نفوس هزاره ها ارایه شده بود، موضع سخت گرفت،.و آنرا عاری از حقیقت دانست.
مرحوم عبدالروف ترکمنی در کتاب ارزش مند خود به نام” تطور مردم هزاره افغانستان” می نویسد که نفوس دره ترکمن یک صد هزار می باشد، و همین طور آقای “حاج یزدانی” در کتاب “پژوهشی در تاریخ هزاره ها” می نگارد، که نفوس دره ترکمن بیش از هشتاد هزار می باشد.
پس در این صورت تا زمانی که نفوس شماری دقیق انجام نگردد، مشکل خواهد بود که قطعی در مورد نفوس دره ترکمن امار ارایه کرد.
اما از آنجای که عبدالروف ترکمنی خود از دره ترکمن هست، و تاریخ نویس و روزنامه نگار بود، و از نزدیک با دره ترکمن آشنایی داشت، این نشان می دهد که معلومات نسبتاً موثق در مورد نفوس دره ترکمن داشته باشد.
خوب حالا اگر امار ارایه شده توسط مرحوم عبدالروف ترکمنی را بپزیرم، در این صورت نفوس دره ترکمن حالا باید بیش از یک صد و پنجا هزار باشد. چون نبشته آقای ترکمنی در دهه بین ۵۰ -۶۰ تحریر شده است. و حالا سی سال از آن می گزرد. بنا نفوس دره ترکمن را بین یک صد بیست تا یک صد و پنجا هزار می دانیم.
شاید، یکی از دلایل که آقای حاج کاظیم یزدانی نفوس دره ترکمن را بیش از ۸۰ هزار دانسته است، این باشد که آقای یزدانی، تنها مردم که در کابل و دره ترکمن سکونت داشته اند، به حساب آورده باشد.
در حالی که تعداد زیاد از مردم دره ترکمن به شهر های چون مزار شریف و هرات سکونت دارند. و تعداد زیاد از جمعیت دره ترکمن در کشور های چون ایران، پاکستان، امارات متحده عربی و سایر کشور های دنیا سکونت دارند.
از آنجای که من خود از شهر های چون هرات، مزار شریف و کشور امارات متحده عربی دیدن کرده ام، روی آن می گویم که نفوس دره ترکمن بین یک صد و بیست الی یک صد و پنجا هزار است.
در همین عید قربان که من در کشور امارات متحده عربی بودم، روزی عید، مردم دره ترکمن به پارک ها جمع شده بودند. و هر قوم کوچک به صورت جداگانه جمع می شد. و یک قوم به دیدن قوم دیگر در گوشه از پارک می روند و عید مبارک می کنند. و من خود از دو پارک دیدن کردم، آن روز متوجه شدم ، که تعداد زیاد نفوس دره ترکمن در کشور امارات سکونت دارند.
حتا این باور برای چند لحظه به آدم دست می دهد، که انگار تمام نفوس دره ترکمن در کشور امارات متحده عربی جمع شده باشند. وقتی به شهر های مزار شریف و هرات هم رفتم چنین احساس به من دست داد. در ضمن قابل یاد آوری است که این مردم اکثرآ در کشور امارات متحده عربی همراه با فامیل می باشند.
خوب پس نتیجه می گریم که نفوس مردم دره ترکمن بین یک صد و بیست الی یک صد و پنجا هزار است.

قول های فرعی دره ترکمن:

تعداد زیاد نفوس دره ترکمن در قول ها سکونت دارند. گفته می توانیم اگر اکثریت نفوس در قول ها نباشند ، من تخمین می زنم کمتر از نصف نفوس دره ترکمن در همین قول ها سکونت دارند. که این قول ها عبارت اند از: قول سیوک (سیبک)، عاشق، قومرو، پرانداز، نعل، گلک، سنگینک، دسترزن، آب پوش غجور، خاکریز، و قفزار.

پیداوار مردم دره ترکمن:

پیداوار مردم دره ترکمن بیشتر گندم،جو،جواری،باقلی و اندکی نخود،لوبیا، کچالو، سبزی کاری خیلی اندک و برای رفع احتیاج هرخانه وار صورت می گیرد. خربوزه، بادرنگ و تربوز نیز به پیمانۀ ناچیزی در برخی قراء دیده می شود. درختان میوه دار که عبارت از زرد آلو، توت، سیب، آلوبالو، گیلاس،ناک،بویی،چارمغز و بادام در این محل وجود دارد که زرد آلو و سیب و توت فراوان میباشد. انگور نیز بسیار کم دیده می شود.
اما دراین سال های آخر مردم بیشتر تنباکو می کارند.در مناطق که هوا نسبتا گرم است، تنباکو بیشتر از گندم به چشم می خورد. و دیگر اینکه در این سال های آخر تقریبا نصف و یا بیشتر زمین های زراعتی به باغ های سیب و زردآلو تبدیل شده است.و در بعضی جاها بادام باغ هم به چشم می خورد.

صادرات دره ترکمن:

صادرات عمده دره ترکمن بیشتر تنباکو، سیب، چارمغز، بادام و چوپ می باشد.
مالداری در دره ترکمن:
در این سال های آخر مالداری تقریبا به حساب هیچ می رسد.اگر بعضی خانواده ها گوسفند نگهداری می کند، آن بخاطر ضرورت خانواده شان است.نه به خاطر تجارت. به همین خاطر بعضی از مواد مورد ضرورت را از کابل وارد می کند.
یکی از دلایل عمده که مالداری را به سقوط کشانده است ، عدم بارش برف و باران کافی در زمستان و فصل بهار می باشد.
غذا های معروف مردم دره ترکمن:
غذا های معروف مردم دره ترکمن عبارت اند: قطلمه [قطل مه]،سوجی مال،کاچی،تلخوم یا [تلخون]آشک، شیرروغن… یک نکته را در همین جا می خواهم یاد آور شوم که ترکمن های سمت شمال هم قطلمه و سوجی مال می گویند.که در این چه نسبت است ،نمی دانم.
سطح سواد در دره ترکمن:
اکثریت مردم دره ترکمن با سواد هستند . البته خواندن و نوشتن را آموخته اند. یعنی اکثریت مردم مکتب را تا صنف ۷-۱۰ خوانده اند.مردم دره ترکمن متاسفانه کمتر به علم ارزش قایل هستند.همین که فرزندان شان به صنف ده و یا بالاتر و یا پایین تر می رسد، از مکتب خارج می شوند، و به کسب و کار می پردازند. به همین خاطر است که از مردم دره ترکمن در دانشگاه ها کمتر به چشم می خورد. و این مایه تاسف هست.
اولین لیسه در هزاره جات:
من در کتاب “هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت ” نوشته آقای “بصیر احمد دولت آبادی” خواندم که اولین لیسه در ولسوالی سرخ پارسا تاسیس شد، اما اینکه چه کسی این لیسه را در سرخ پارسا تاسیس کرد، سند کافی ندارد. من در اینجا می خواهم که چگونگی تاسیس این لیسه و این که چه کسی این لیسه را در سرخ پارسا تاسیس کرد، اشاره ای کنم.
مرحوم “حاج صالح” پدر “انجینر عباس نویان” این لیسه را در سرخ تاسیس کرد. حاج صالح آن زمان وکیل شورای ولایتی در ولایت پروان بود.
مرحوم حاج صالح می خواست این لیسه را در دره ترکمن تاسیس کند. اما با مخالفت مردم دره ترکمن مواجه شد. بعد آز آنکه مردم دره ترکمن مخالفت شان را اعلام کردند، دولت می خواست تاسیس لیسه را از برنامه کار خارج کند. اما باز هم حاج صالح مداخله کرد ، و آنرا به سرخ انتقال داد.
امروزه از برکت آن لیسه مردم سرخ از نگاه علمی در سویه خوب قرار دارند. و این اولین لیسه در سطح هزاره جات بود که در سرخ تاسیس شد.
البته از اینگونه مخالفت ها در تاریخ معاصر دره ترکمن زیاد هست، و می خواهم یک نمونه دیگر را هم در همین جا یاد آور شوم. مسله سرک دره ترکمن. من به درستی نمی دانم که این سرک دره ترکمن در کدام سال ساخته شد. و اینکه چه کسی در ساخت این سرک نقش داشته است، چیزی نمی دانم. اما چگونگی ساخت آنرا کم و بیش می دانم. قبل از آنکه سرک دره ترکمن ساخته شود مردم که به کابل و جاهای دیگر سفر می کردند، بسیار با مشکلات مواجه بودند . ابتدا باید به دو آب غوربند می آمد و سپس توسط موتر به جاهای دیگر می رفت. که از آخر دره ترکمن الی دو آب غوربند بیش از ۶۰ کیلو متر راه است.
زمانی که دولت می خواست به دره ترکمن سرک بسازد، با مخالفت خوانین مواجه شد. خوانین از سراسر دره ترکمن به مرکز ولسوالی آمدند و از ولسوال درخواست کردند که سرک نسازند.
ولسوال هم در جواب گفته بود: خوب اگر شما نمی خواهید،؛ پس دولت هم از آن صرف نظر می کند.
البته این درخواست ها توهم با سر و صدا همراه بود، که در پیش مرکز ولسوالی جنجال بر پا کرده بودند. زمانی که درخواست شان از طرف ولسوال پزیرفته شد.همه شان با شور و شادی به ترکمن بر گشتند.
فردایش بود که دولت ساخت سرک دره ترکمن را با زور و فشار نظامی آغاز کرد. و با تمام فشار آنرا به آخر رساند.
مکاتب دره ترکمن:
لیسه دهن نیک
لیسه شهید ذوالفقار
لیسه خدیری
مکتب متوسطه جامی
مکتب متوسطه صغرا شهید دخترانه
مکتب متوسطه دهن پرانداز دخترانه
مکتب متوسطه گلگ
مکتب متوسطه دهن خاکریز
مکتب متوسطه پرانداز پسرانه
مراکز صحی دره ترکمن:
مرکز صحی دره ترکمن واقع سموجا علی خانی
کلینک صحی دهن پرانداز
شخصیت های سیاسی – اجتماعی دره ترکمن:
از شخصیت های معروف سیاسی – اجتماعی دره ترکمن: مرحوم برات علی خان تاج استاد دانشگاه کابل در بخش حقوق و علوم سیاسی دهه ۲۰، ویک تن از بنیان گذاران حزب وطن به همراه میر غلام محمد غبار ۱۳۲۹، و بنیان گذار “شرکت سهامی هزاره جات” ۱۳۲۸. مرحوم دگروال عبدالروف ترکمنی تاریخ نویس و اولین ژورنالیست هزاره، و ناشر و مسول هفته نامه “پیام وجدان” ۱۳۴۳-۱۳۵۲، حاج قاسم لشکری رهبر مبارزین مردم دره ترکمن در کابل در دهه ۳۰ ه ش، مرحوم وکیل عبدالرزاق توفیق وکیل در پارلمان ۱۳۴۵ و از همراهان حاج قاسم لشکری در مبارزه برای اعاده حقوق هزاره ها در کابل، شهید حاج نادر ترکمنی وکیل در پارلمان ۱۳۴۸ و رهبر جامعه هزاره و مبارز دلیر در راستای اعاده حقوق هزاره ها در کابل و شخصیت که عملا هزاره ها را در قدرت شامل کرد. بخصوص در موسسات نظامی وزارت دفاع و داخله. مرحوم حاج صالح سابق وکیل در شورای ولایتی ولایت پروان و بنیان گذار اولین لیسه در سطح هزاره جات و یک تن از اعضای ارشد حزب سری اتحاد به رهبری سید اسماعیل بلخی. مرحوم حاج صمد علی حکمت یک تن از بزرگان دره ترکمن در دوران جهاد و مقاومت، شهید جنرال شفیع یک تن از مبارزین دلیر وشجاع در دوران جهاد و مقاومت، شهید قومندان ضیا برادر جنرال شفیع که بعد از شهادت شفیع، قومندان غند ۲ مقرر شد، شهید قومندان جان محمد ترکمنی، شهید قومندان نصیر رضایی، شهید قومندان ذوالفقار، شهید قومندان محرم حسین، شهید قومندان ابراهیم شاه حسینی، قومندان میر علم حُر،مرحوم آیت الله محمدی…

و از شخصیت های فعلی دره ترکمن:

حضرت آیت الله العضمی حاج محقق کابلی مرجع تقلید، آیت الله تقدسی، آیت الله صالحی مدرس، آیت الله صادقی پروانی، آیت آلله عالمی ترکمنی، انجینر ابراهیم عادل سابق وزیر صنایع و معادن، انجینر عباس نویان سابق وکیل در پارلمان …

بخش دوم.

حوادث سیاسی و فعالیت های فرهنگی:

ظهور هزاره ها در کابل:

بعد از آنکه هزاره جات درسال های ۱۸۸۱-۱۸۹۳ توسط عبدالرحمان جابر به خاک و خون غلتید و مبارزه مشروع مردم هزاره به شکست تاریخی مبدل شد. مردم دره ترکمن بعد از جنگ هزاره جات به سوی شهر ها روی می آورند. در سال های ۱۲۹۰ مهاجرت مردم به سوی شهر های چون چاریکار آغاز شد. که همین مهاجرت ها به چاریکار باعث شد که بعد ها به سوی شهر کابل به مهاجرت بپردازند. و ما در تاریخ شاهید آنیم که شخصیت های چون برات علی خان تاج در همین سال های ۱۲۹۴ به کابل ساکن می گردد. برات علی خان تاج در واقع از اولین دسته از مردمان دره ترکمن هست که به سوی کابل مهاجرت می کنند. این مهاجرت ها دقیقاً از همین سال های ۱۲۹۴ آغاز می گردد و کماکان تا سال های ۱۳۲۰ ادامه می یابد.و این مهاجرت ها در سال های ۱۳۲۹ به شهر کابل به اوج آن می رسد. و در آوخر دهه ۱۳۳۰ مهاجرت مردم دره ترکمن به سوی شهر های چون مزار شریف و هرات آغاز می گردد.

از دلایل عمده مهاجرت مردم دره ترکمن به شهر های چاریکار و شهر کابل و بعداً مزار شریف و هرات مسایل اقتصادی بود. چون نفوس دره ترکمن در حال افزون بود و زمین های دره ترکمن نمی توانست قابلیت احتیاجات مردم آنرا بر آورده کند. از سوی دیگر بعد از قتل عام هزاره جات ،بزرگان دره ترکمن به این نتیجه رسیده بودند، که باید برای بقای مردم خویش در پایتخت کشور به مبارزه ادامه دهند. تا بار دیگر به سرنوشت که عبدالرحمن به سر شان آورد، مبتلا نگردند. این در زمان ی بود، که از دیگر هزاره ها در کابل خبری نبود. و شیعه هم در همین چنداول در مسجد تکیه خانه عمومی خلاصه می گردید. البته این شیعیان، قزلباش ها بودند. که نفوس شان ازچهل فامیل بیشتر نبود و در دور وبر قلعه هزاره در چنداول سکونت داشتند. بعداز آنکه مردم دره ترکمن در کابل ساکن شدند، به فعالیت های فرهنگی پرداختند. و تمام مصارف تکیه خانه عمومی را می پرداختند.

آن زمان یعنی در سال های ۱۳۲۹ تکیه خانه عمومی تنها مرکز فرهنگی هزاره ها بود که مناسک مذهبی خود را اجرا می کردند. مردم هزاره و شیعه شدیداً تحط فشار سیاسی و اجتماعی بود. که حتا مراسم مذهبی از قبیل عزاداری عاشورا و دیگر مراسم مذهبی به شکل پنهان و از طرف شب برگزار می شد. دولت انجام فعالیت های فرهنگی شیعی را ممنوع کرده بود و اجرا آن جرم پنداشته می شد و کسی که هم در اجرا مناسک مذهبی شیعی دست گیر می گردید، زندانی می شد.
به این خاطر بود که هزاره ها در کوچه های چنداول که به تکیه خانه منتهی می شد، افراد را موظف می کرد که اگر کسی بیاید، دیگر افراد را در جریان می گذاشت، و آنها چراغ را خاموش می کردند.
و شرایط دشواری بود که برهزاره ها تحمل شده بود. از یک سو دولت به جرم آنکه شیعه است و ادعا می کرد که هزاره ها با جمع شدن شان دور هم به توطیه بر علیه دولت می پردازد و قصد نابودی دولت را دارند. و متهم به جاسوسی برای کشور های بیگانه می کرد.

دولت هر از گاهی افراد را دست گیر می کرد و مورد شکنجه قرار می داد و از آنها می پرسید که بر علیه دولت چه برنامه ای دارند.

این اتفاقات در دهه ۲۰- ۳۰ بود که انجام می شد.
البته منظور از تکیه خانه عمومی همان حسینه است که بعد ها آیت الله میر علی احمد حجت آنرا به نام تکیه خانه عمومی مسما ساخت.

این سالهای است در دهه ۲۰ ، که در کل کابل، هزاره ها تنها پنج خانه شخصی داشتند. که باری سید اسماعیل بلخی مهمان در خانه یکی از بزرگان مردم ترکمن در ساحه کارته چار بود. آقای بلخی به محض ورود به حویلی، سوال می کند که مالک خانه از کدام مردم است.
صاحب خانه در جواب می گوید که خود او مالک این خانه می باشد.
آقای بلخی در همان لحضه می ایستاد و روی به طرف قبله می کند و دعا می کند، که خدایا هزار بار شکر که هزاره در کابل صاحب منزل شخصی شده است. البته این خاطره بر می گردد به سال های قبل از زندانی شدن آقای بلخی.
و این در واقع به خوبی نشان می دهد که هزاره ها در چه وضعیت دشواری به سر می بردند. که در کل کابل پنج خانه شخصی دارند.

این ساکن شدن مردم دره ترکمن در کابل به این راحتی نبود، که امروز یک خانواده هزاره تصمیم می گیرد و آهنگ شهر کابل می کند ودر کابل بدون کدام آزار و اذیت ی ساکن می گردد. مردم هزاره را کسی در کابل نمی توانست تحمل کند. و بخصوص پشتون ها به هیچ صورت نمی خواستند که هزاره ها در کابل ساکن گردد. از یک سو این را به ضرر شان می دید، که اگر هزاره ها درکابل ساکن گردد، و در کابل جایگاه شان را تثبیت کنند، آنگاه زمینه برای ظهور دیگر هزاره ها در کابل مساعد خواهد شد و آنگاه مشکل خواهد بود که سد حظور آنان را گرفت. و از سوی دیگر هزاره ها را قوم شکست خورده می دانستند.

و در عین حال از نظر مذهبی مردم هزاره شدیداً تحط فشار بودند، و آن فتوا های که عبدالرحمن در زمان حکمروایی خویش مبنی بر کافر بودن هزاره ها صادر کرده بود، مردم کابل هم در ذهن شان چنین فتواهایی را به یاد داشتند و از هزاره ها به شکلی متنفر بودند.

در آن سال ها مردم دره ترکمن در دو قسمت متمرکز بودند. و همین تمرکز شان، باعث شده بود که منسجم باشند و به طور منسجم مبارزه کنند.
یک تعداد از مردم دره ترکمن در کمرکات به حیس جوالی کار می کردند، و بخشی دیگر از آنان در مرادخانی ساکن بودند و آهن الات کهنه به فروش می رساند.
در هر دو قسمت مردم دره ترکمن مورد توهین و تحقیر و زد و خورد قرار می گرفتند و این ها هم در مقابل به دفاع می پرداخت.

و تقریباً هر روز در کوچه های تنگ مراد خانی و در گمرک جنگ بود، و آن جنگ ها هم جنگ صوته و جنگ بوکس و لگد بود. در آن زمان مرحوم حاج قاسم لشکری به عنوان رهبر و بزرگ مردم دره ترکمن و هزاره نقش اصلی را در کابل ایفا می کرد.
که بعد ها از میان همین جوالی ها شخصیت چون حاج نادر ترکمنی در دهه ۳۰ -۴۰ ظحور کرد و رهبری جامعه هزاره را در کابل عهده دار شد. و آن امانتی که تاریخ هزاره برایش کذاشته بود ، به خوبی از آن پاسداری کرد. و در مقابل زور گویان مردانه ایستاد و بخاطر حقوق هزاره یک قدم هم به عقب نرفت.

آن سال ها یعنی در دهه ۳۰ دیگر هزاره ها در کابل نفوس شان بسیار کم بود، می توان گفت که تقریباً به حساب هیچ می آمد. چون این ها اگر هم در کابل بودند، بیشتر به عنوان خدمت کار در خانه کابلیان کار می کردند. و بسیار پراگنده بودند. به همین خاطر نفوس آنها را در کابل به حساب هیچ می گفتند.

در آن شرایط دشوار مردم دره ترکمن مجبور بودند که به چند جبهه مبارزه کنند.

۱- در مقابل افراد دولتی، که بیشتر صاحب منصب ها بودند و در بعد بزرگتر آن، عملا با دولت طرف بود. افراد دولتی هر از گاهی بزرگان هزاره را به حکم صدر اعظم و شاه دست گیر می کردند، و از آنها بازجوی می کردند. بزرگان هزاره را به جرم توطیه علیه دولت و به جرم جاسوسی به کشور های همسایه متهم می کرد.
۲- در مقابل دیگر مردمان ساکن در کابل بخصوص پشتون ها. پشتون ها به هیچ عنوان هزاره ها را در کابل نمی توانستند تحمل کنند. هزاره ها را متهم به کفر گرایی می کردند، و حضور هزاره ها را در کابل یه ضرر شان می دید .
۳ – برای رهای هزاره ها از نوکری و بردگی، که در خانه های کابلیان خدمت کار بودند.
بار ها مردم دره ترکمن خدمت کاران هزاره را از بردگی آزاد کرده است. و پول در اختیار شان گذاشته است که آزادانه و سر بلند زندگی کنند. و هنوز یک تعداد از مردمان هزاره که پدران شان در خانه کابلیان خدمت کار بودند، از خاطرات آن زمان که سینه به سینه به آنها رسیده است، آن خاطرات را باز گو می کنند.

این مبارزات در شرایط انجام می گردید ، که هزاره بودن جرم بود و دفاع از هزاره جرم بزرگتر.هزاره که مشرک و کافر معرفی شده بود و واجب القتل، و روحانیون اهل سنت بر تبلیغ علیه هزاره ها می پرداخت.
و افکار عمومی را علیه مردم هزاره بسیج می کرد.

توهین، تحقیر و رفتار ظالمانه با هزاره‏ها به یک هنجار عادی بدل شده بود. و حتی کلمه هزاره به مرور زمان در ذهنیت عموم بار منفی پیدا کرده بود. تا دهه ۱۹۷۰ م روحانیون سنی کشتن شیعیان را یکی از راههای مسلم و مقدس برای کسب رضای خداوند و رفتن به بهشت اعلام می‏کردند. این امر منجر به واقعه‏ای شد که کابل را تکان داد: شخصی به نام لطیف گـل به جرم کشتن چهل نفر هزاره دستگـیر شد. وی پس از دستگـیری در اعترافاتش گـفت که چند تن از ملاها این قتلها را مباح خوانده و به او گـفته بودند با کشتن هر شیعه یکی از گـناهانش بخشیده می‏شود.

فعالیت های عمده فرهنگی :

مردم دره ترکمن در دهه ۴۰ – ۵۰ بیشتر به فعالیت های فرهنگی می پردازند، که همانا ساخت مراکز علمی همچون: مدینه العلم، جامعهالاسلام، مدرسه آیت الله واعظ، مسجد ابوذر غفاری، مسجد اتفاق، مسجد قهرمان کربلا، مسجد امام زمان را تاسیس کردند.

از میان همین مردم بعد ها افرادی در جامعه ظحور کرد، که خواب خفته دولت مردان را آشفته ساخت و ملت و دولت را تکان داد. شخصیت های چون برات علی خان تاج از جمله اولین دسته از حقوق دانان در سطح کشور، استاد دانشگاه کابل دهه ۲۰، بنیان گذاز شرکتی سهامی هزاره جات۱۳۲۸ و از بنیان گذاران حزب وطن۱۳۲۹ .که درسال ۱۳۳۱ حزب وطن به سر پرستی میر غلام محمد غبار، در ماه حمل تظاهرات مسالمت آمیزی را به راه انداخت، و در مقابل تقلب دولت در انتخابات شورای ملی انتقاد کرد. بعد از تظاهرات افراد کلیدی حزب وطن دست گیر و زندانی شدند. که در میان آنان مرحوم برات علی خان تاج هم بود که از سال۱۳۳۱ الی ۱۳۴۰زندانی شد.

در دهه ۴۰-۵۰ مرحوم عبدالروف خان ترکمنی هفته نامه “پیام وجدان” را نشر کرد که تا سال ۱۳۵۲ انتشار می یافت. در سال ۱۳۵۲ دولت وقت آنرا مسدود ساخت و فعالیت آنرا ممنوع کرد.
هفته نامه” پیام وجدان” در واقع، اولین نشریه ای بود که توسط هزاره ها به چاپ می رسید. و از سیاست های تبعیضی دولت، نسبت به مسایل هزاره ها به شدت انتقاد می کرد.

از سوی دیگر همین هفته نامه “پیام وجدان” در آن سال ها تنها منبع ای بود که به هزاره ها آگاهی می داد.

مرحوم حاج عبدالرزاق خان توفیق مبارز دلیر برای تثبیت هویت هزاره ها در کابل و وکیل در پرلمان در سال ۱۳۴۵ ، شهید حاج نادرعلی خان ترکمنی وکیل در پارلمان ۱۳۴۸ و مبارز دلیر برای اعاده حقوق هزاره ها در کابل و اولین رهبر هزاره گی که رسما هزاره ها را شامل موسیسات نظامی بخصوص وزارت دفاع و داخله کرد.

از دیگر چهره های برجسته دره ترکمن حاج محقق کابلی مرجع تقلید، ظهور کرد، که کسی آنرا تحمل نمی توانست. زمانی که مرجع شدن برای جامعه شیعی هزاره امر محال بود ، مردم هزاره و دیگران فکر می کردند، که مردم شیعی هزاره چنان ضعیف و فقیراند که سالها باید مقلد و وام دار دیگر جوامع باشند. حتی خود مردم هزاره باور نداشتند که روزی از میان آنان از یک جامعه فقیر و محروم از مزایای علمی و رفاهی بتواند عالمان و مجتهدان همچون آیت الله العظمی محقق کابلی قد علم کند. محقق کابلی اولین مرجع تقلید از مردم افغانستان، راه را برای دیگر عالمان باز کرد که در راستای مجتهد شدن گام بردارند.

این مبارزات که در دهه ۳۰ در کابل آغاز یافت، تا زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی با آن شدت که آغاز شده بود ادامه یافت.

این چنین بود وضعیت مردم هزاره و شیعه در کابل. و صد آفرین بر کسانی که در آن شرایط دشوار علیه ظلم مبارزه کرد و برای تثبیت جایگاه هزاره و شیعه جان فشانی ها کردند. امروزه تقریباً تمام کسانی که در آن دهه های ۳۰-۴۰ برای تثبیت هزاره ها مبارزه می کرد، در بین ما نیست و به سوی معشوق شان شتافته اند. روحشان شاد باد.

وضعیت اقتصادی مردم دره ترکمن در دهه های: ۴۰-۶۰

از آنجایی که مردم دره ترکمن در دهه ۲۰ به سوی شهر کابل مهاجرت می کنند و این مهاجرت تا دهه ۳۰ به اوج آن می رسد. مردم دره ترکمن با تثبیت شدن جایگاه اجتماعی شان در کابل، بیشتر به تجارت می پردازند. ابتدا در کشور های آسیایی و سپس به کشور های اروپایی و امریکا به تجارت می پردازند.در این مورد دکتر عسکر مسوی در کتاب هزاره های افغانستان، می نویسد: طی ۱۰یا ۲۰سال اخیر ودر اثراموزش وفعالیت تجاری ، طبقه ای متوسط هزاره بوجود آمد.درنتیجه عنوان خان (یا میر) دگر نمیتواند جایگاهی در درون جامعه ای افغان یا جامعه ای سنتی هزارجات بیابد.طبقه متوسط هزاره درکابل اکثرا ازهزارههای ترکمن تشکل می شد که از نظر تجاری در دوحوزه ای تجارت وفروش قطعات اتوموبیل موفق بوده اند. بطور مرسوم ،تاجران هزاره اتوبیلهای دست دوم اروپائی وامریکائی را وارد افغانستان کرده وبصورت حراجهای بزرگ به خریداران جزءمی فروختند، آنها نیز به نوبه ای خود قطعات اتوموبیلهارا دربازارکابل به فروش می رساندند. بهمین دلیل ،آنان درکابل به “ویرانکار” موسوم هستند.کسانی چون حاجی اسکندر،حاجی عبدالحسین( ریزه )،حاجی عبدالحسین( کلان )،حاجی نادر،حاجی صالح وحاجی قربانعلی ازبازرگانان معروف هزاره بودند .

مردم دره ترکمن در زمان جهاد در کابل:

مردم دره ترکمن از انجایی که بیشتر در کابل حضور داشتند و در کابل از جایگاه ای بلند اقتصادی و اجتماعی برخوردار بودند. در دوران کمونست ها و بعد از سقوط کمونست ها در دوران جنگ های داخلی بیشترین خسارات مالی و جانی را متقبل شدند.
بخصوص که در دوران حکمت ترکی و حفیط الله امین ضربه محلک به پیکیر جامعه ترکمن وارد شد. این که بیشتر از ۱۰۰ تن از شخصیت های سیاسی – اجتماعی مردم دره ترکمن در کابل به دست افراد ترکی و حفیظ الله امین زندانی و سپس به شهادت رسیدند. که از آن میان می توان از حاج صالح سابق وکیل در شورای ولایتی ولایت پروان یک تن از اعضای ارشد حزب سری اتحاد نام برد. و همین طور از عبدالروف خان ترکمنی اولین ژورنالست هزاره و تاریخ نویس هزاره نام برد. و دیگر افراد بیشتر تجاران سرشانس بودند که به شهادت رسیدند.
در زمان کمونست ها و بعد از آن بخصوص در دوران جنگ های تنظیمی که در سال های ۱۳۷۱ آغاز یافت، مردم دره ترکمن از آنجایی که تمام سرمایه های شان در کابل بود ، توسط افراد احمد شاه مسعود، گلبدین حکمتیار و سیاف به یغما برده شد. و بزرگترین ضربه به پیکر اقتصادی جامعه ترکمن وارد شد.

از سوی دیگر از آنجایی که مردم دره ترکمن بیشتر به کابل سکونت داشتند، به احزاب شیعه بخصوص حزب وحدت اسلامی پیوستند. در زمان مقاومت غرب کابل به رهبری استاد مزاری، بیشترین افراد جنگی را بچه های ترکمن تشکیل می داد. که می توان از جنرال شفیع، قومندان نصیر رضایی، قومندان جان محمد ترکمنی نام برد.
و در جریان جهاد و مقاومت غرب کابل و مقاومت های هزاره جات، دره ترکمن بیشترین شهدای جهاد و مقاومت را به خود اختصاص داده است.

در سال ۱۳۷۱ ، زمانی که حکومت دکتر نجیب سقوط کرد.در ابتدا افراد احمد شاه مسعود وارد کابل شدند. بعداً افراد گلبدین و سیاف وارد شهر کابل شدند. و متاسفانه در میدان شهر ولایت میدان وردک افراد حکمتیار برای چند روز نگذاشتند که افراد حزب وحدت وارد کابل گردد.در آن زمان باز هم همین مردم هزاره که بیشتر به عنوان چریک که در کابل حضور داشتند و با کمک افراد ی از حکومت نجیب که بیشتر خاد بودند، از غرب کابل مردانه دفاع کردند. از آنجایی که مردمان دره ترکمن آشنای خوب با کابل داشتند، در این راه پیش گام بودند. اگر این حرکت به راه نمی افتاد، خدا می داند که در اولین مرحله سقوط کابل، مردمان هزاره چه بلای بر سر شان می آمد. و بعداً افراد حزب وحدت وارد کابل شدند و سنگر های شانرا محکم کردند.

با شروع شدن جنگ های داخلی، سرمایه هنگفت از مردم دره ترکمن به دست افراد سیاف، مسعود و حکمتیار به یغما برده شد. اموال که دکتر مسوی در کتاب هزاره های افغانستان، از آن به حراج های بزرگ یاد کرده است. این اموال در دروازه لاهوری جاده میوند و کوته سنگی غارت شد. که ارزش آن به ملیون ها دالر می رسید.

دره ترکمن در دوران جهاد و مقاومت:

در دوران جهاد مردم دره ترکمن مثل دیگر مجاهدین به دفاع بر خواست، و اولین مبارزات از انجا آغاز یافت که افراد دولتی چند تن از شخصیت های برجسته اجتماعی و اقتصادی مردم را از دره ترکمن دست گیر و می خواست به کابل انتقال دهد، که جنگ میان مردم و دولت در منطقه سموجای علی خانی آغاز یافت. که در نتیجه اسرا آزاد شد و افراد دولتی فرار کرد.
بعد از آن، جنگ نسبتاً فراگیر شد. تا انکه منطقه کاملا از اداره دولت خارج شد. این افراد که توسط دولت دست گیر شده بود.البته در دست گیری این افراد چند تن از مردم منطقه نقش اساسی را داشتند.این افراد اعظای دولت بود، و به شعار های که آن زمان از طرف کمونست ها سرداده می شد، سخت اعتقاد داشت.
که بعداً این افراد توسط افراد اکبری دستگیر شد. و تا به امروز خبری از انان نیست. که شاید به دست افراد آقای اکبری به قتل رسیده باشند.
در کنار این ها در سال ۱۳۵۸ در زمان حکومت حفیظ الله امین دره ترکمن مورد بمباران قرار گرفت: نیروهای دولتی در زمان حفیظ‌الله امین جهت انتقام گیری از مجاهدین در ماه قوس ۱۳۵۸ دره ترکمن را از زمین و هوا مورد حملات شدید قرار دادند. در اثر این حملات وحشیانه ۲۲ نفر شهید و ۶۵ نفر زخمی گردیدند. علاوه بر آن ۱۲ نفر از کودکان و پیرمردان و زنان در اثر شدت سرما جان خود را از دست دادند. نیروهای دولتی در این جنگ ۳۲۰ خانه را به آتش کشیدند و ۳۷۰ خانه و ۶ مسجد را در اثر بمباران هوایی تخریب کردند. از فرماندهان مشهور ترکمن در این دوره می‌‌‌توان از پهلوان میر علم حر، محرم حسین و سید ابراهیم شاه حسینی نام برد.
دره ترکمن مثل دیگر مناطق هزاره جات در اوایل جهاد آزاد شد. و تحت اداره مجاهدین در آمد. دو گروه نقش بیشتر داشت. یکی حزب الله به سر پرستی آقای بهشتی که مرکز حکومت ایشان در ولایت بامیان بود، و دیگری سازمان سپاه اسلامی به رهبری آقای محمد اکبری، یکی از رهبران جهادی جامعه هزاره.
به همین خاطر بود که مردم به دسته های مختلف تقسیم شده بود. از جمله سپاه اسلامی و حزب الله از محبوبیت بیشتری برخوردار بود. در دوران جهاد و مقاومت دو حادثه بزرگ در دره ترکمن اتفاق افتاد. یکی جنگ گروهی، و دیگری قتل حاج نادر ترکمنی در دره ترکمن.
از آنجایی که مردم به گروه های مختلف تقسیم شده بود. بناً هر یک در تلاش شد، تا دیگری را از صحنه بردارد، و به تنهای یکه تاز میدان شود. نتیجه آن شد که در سال ۱۳۶۲ افراد حزب الله به مناطق تحت تسلط سپاه اسلامی حمله کرد.
رهبری آن لشکر را “ابراهیم شاه حسینی به عهده داشت. که بعد ها در داخل دره ترکمن ترور شد. از افراد سپاه اسلامی یک نفر به نام “غلام سخی” کشته شد. اما از افراد حزب الله معلوم نشد که کسی کشته شد یا خیر.
در همان شروع حمله، ابراهیم شاه حسینی که فرمانده حزب الله بود، توسط “قومندان محرم حسین” دست گیر شد. و ابراهیم شاه حسینی با بلند گو صحبت می کرد و از افراد خود خواست که عقب نشینی کند. بعداً افراد حزب الله عقب نشینی کرد، و شب می خواست از دره ترکمن خارج شوند و به بامیان بروند.اما در بین راه دست گیر شدند.
افراد دست گیر شده توسط سپاه اسلامی به چهل نفر می رسید، که برای مدت کوتاه زندانی شد. و حاج نادر ترکمنی هم نظر بند شد.
بعداً که شورای صلح برگزار شد، فیصله شد که اسرا آزاد گردد. و از هر دو جانب خواسته شد که از قضیه پیش آمده سرف نظر کنند. و در حفظ امنیت منطقه با هم همکاری کنند.
و این از طرف بزرگان دره ترکمن استقبال شد. اما آقای اکبری خواهان مجازات افراد شد که در این واقعه نقش کلیدی داشت.
آقای اکبری فکر می کرد که حاج نادر نقش اساسی داشته است. اما این پشنهاد آقای اکبری پزیرفته نشد.
بعد از آن حاج نادر همچنان نظر بند باقی ماند. که در ماه میزان همان سال، یعنی ۱۳۶۲ حاج نادر در منزل اش به طور مرموز به همراه پسر ۱۸ ساله اش عبدالواحد به شهادت رسید.
این دو واقعه بزرگ درس بزرگ شد، برای مردم ترکمن که خشونت در مقابل خشونت دنیا را کور می سازد. و همین باعث شد که بعد ها چند بار که افراد حزب وحدت در زمان آقای محمد کریم خلیلی تشنج را در منطقه به راه انداخت، و هر بار با مداخله حاج صمد علی حکمت از بزرگان دره ترکمن و جنرال شفیع رهبر غند ۲، فروکش گردید.

چهره حاج نادر:

حاج نادر شخصیت بود که از بین جامعه هزاره و از حانواده فقیر ظهور کرد.
حاجی نادر که مشغول مبارزه با طاغوت حریم شکن بود و لی غافل از تقویت دیانت نبود او در حقیقت یکی از بانیان مدارس علمی مانند مدرسه خاتم الالنبیا‌‌ و مدینه العلم و محمدیه و غیر…. ‌ وهمچنان در تاسیس مساجد و تکایا مانند مسجد قهرمان کربلا و مسجد امام زمان و مسجد ابوذر غفاری وغیر …… شریک بود او مبارز اهل دیانت بود،
او در حقیقت مروج شریعت و فرهنگ تشیع بود ، هیچ بنیاد دینی بی حضور حاجی نادر در کابل به سر نمی رسید .او افراد نخبه قومی و وطنی را حمایت می کرد . و بار ها می گفت قومی که نخبگان خود را حمایت نکند ،هرگز نجات نمی یابد، چون توسعه جامعه نیاز مند به ا فراد توسعه یافته است؛ افراد توسعه یافته همین نخبگان قوم است.
و او مرد ی بود که ترسی به چشم نداشت ، که این نخبگان بزرگ می شوند،. و جاییم و موقعیتم را اشغال می کنند . و خودم کم رنگ می شوم. او می گفت قومی رستگار است که حیات سیاسی شان به افراد بسته نیست ؛ و کادر های ورزیده و آمده خدمت علامت رشد و پویایی وتکامل پذیری یک جامعه است، او با نخبه کشی مبارزه کرد و اما خود هدف تیر نخبه کشان قرار گرفت.
او در تجسم انسانیت و هنر آدمیت در جامعه هزاره کم نظیر بود. او می گفت هر پدیده نو را باید مدیریت عقلانی نمود، هرجیزی خوب از بیگانگان یاد گرفت و آن را بومی کرد ، از تقلید بازی فرنگ مآبی متنفر بود او بار ها می گفت تقلید عقل ها را در سر خشکانده است. او هر نو آوری متناسب با فرهنگ دیانت بومی می ساخت.
حاج نادر با انکه از جبر زمان از بهره سواد محروم شد، اما درک و شعور سیاسی داشت. حاج نادر اولین رهبر جامعه هزاره بود که هزاره ها را عملا در قدرت شامل کرد. بخصوص در وزارت دفاع و داخله. حاج نادر، بار ها وزرای دفاع ، داخله و ریس هربی خونزی را مهمان می کرد. تا از این طریق چند بچه هزاره را شامل موسسات تعلیمات نظامی کند.
حاج نادر چگونه به شهادت رسید؟
ابتدا حاج نادر را متهم کردند که با شعله جاوید ارتباط دارد.سپس متهم به کمونست بودن کردند، و گفتند که با کشتمند رابطه دارد. سپس آنرا نظر بند کرد.
ابتدا شخصیت حاج نادر را نشانه گرفتند، یعنی شخصیت حاج نادر را کشتند، و بلاخره به هدف شوم شان دست یافت، و او را از میان برداشت. چرا از میان برداشتند؟ بخاطر که منافع شوم بعضی افراد دیگر را تهدید می کرد. و حاج نادر از اهداف شوم آنها مردم را آگاهی می داد.
حاج نادر از بزرگترین سرمایه داران دره ترکمن و رهبر جامعه هزاره که تمام ثروت اش را در راه جهاد علیه کمونست ها به مصرف رساند. و خود قربانی به نام کمونست شد.
وضعیت معارف در دوران مقاومت در دره ترکمن:
در دوران جهاد و مقاومت، مکاتب دره ترکمن به روی دانش آموزان باز بود. و همان کتاب های وزارت معارف تدریس می شد. و در زمان مقاومت قومندان حکیم مبارز یک مکتب خود گردان خیریه را در منطقه سموجای علی خانی تاسیس کرد، که کتب درسی ایران تدریس می شد. که متاسفانه این مکتب بیشتر از یک سال دوام نکرد.که این فعالیت مکاتب با ورود طالبان در دره ترکمن به پایان رسید.
بعد از آنکه کابل به دست طالبان سقوط کرد، و طالبان راه هزاره جات و دیگر مناطق کشور شد. مردم دره ترکمن در مقابل طالبان در منطقه دو آب غوربند به مبارزه مسلحانه بر علیه طالبان پرداخت. و طالبان از زمان ظهور شان از سپن بولدک قندهار، با چنین مقاومت شدید ای در هیچ جای از کشور مواجه نشده بود. و این ایستاده گی در تاریخ معاصر هزاره ها بر علیه طالبان بی نظیر بود.
بعد از آنکه هزاره جات و بخصوص بامیان به دست طالبان سقوط کرد، مقاومت مردم دره ترکمن هم بر هم شکست.
با آنکه دره ترکمن به دست طالبان افتاد، اما باز هم طالبان هراس می کرد. همان بود که طالبان به صورت مسالمت آمیز وارد دره ترکمن شد. و به هیچ کس ضرر نرسانید، و در تامین امنیت منطقه از مردم محل درخواست کمک کرد. و مردم خود امنیت خود را تامین کرد. و تا روزی که طالبان از دره ترکمن خارج شد اوضاع به این شکل ادامه یافت.
اما دو سه گپ در مورد نبشته آقای احمدی که عنوان “هزاره های دره ترکمن و تاریخ معاصر افغانستان” را دارد:
چیزی که در نبشته آقای احمدی برایم عجیب به نظر آمد، کمک های مالی مردم دره ترکمن به احمد شاه مسعود در زمان جهاد است.
آقای احمدی نوشته است، کمک های مالی مردم دره ترکمن در زمان جهاد به احمد شاه مسعود می رسیده است. اما در این مورد هیچ گونه سند ارایه نمی کند، تا این گفته شان را ثابت کند. از سوی دیگر این گفته آنقدر واقعی به نظر نمی رسد. به چند دلیل:
اول اینکه احمد شاه مسعود از تبار تاجیک است و از فرقه سنی.
مردم دره ترکمن در مقابل تاجیک ها از دیر زمان کینه دارد. از زمان که بعضی از مردمان دره ترکمن به استالف و چاریکار به کار می آمد و آن بر می گردد به سال های ۱۲۹۰ ه ش.
آن زمان بیشتر از کوه ها هیزم می آورد، و مورد آزار و اذیت تاجیک های محل قرار می گرفت. که این اذیت بعد ها در کابل هم وجود داشت. دیگر اینکه مردم دره ترکمن آن زمان حساسیت خاص در مقابل سنی ها داشتند.
دلیل دوم، آنکه، در زمان جهاد غذای مجاهدین به دوش خانواده ها بود. در زمان جهاد، مجاهدین در دره ترکمن قانون وضع کردند، که تمام مصارف مجاهدین را مردم باید به دوش بکشند
پس اگر کمک در کار بود، باید به مجاهدین خود محل انجام می شد، نه به احمد شاه مسعود!
این است که می گویم که این ادعا صحت ندارد.
موضوع دیگری که حیرت انگیز است، مسله هویت سید مصطفی کاظمی است!
آقای احمدی در چند جای از مقاله خود از کاظمی نام برده است، و کاظمی را ترکمنی معرفی کرده است. حال آنکه کاظمی از قریه لولینج مرکز ولسوالی می باشد. در زمان جهاد آقای کاظمی از قریه خود فرار کرد. و به دره ترکمن پناه آورد.
بخاطر که آقای کاظمی سپاهی بود و قوم ایشان حرکتی بود. و آقای کاظمی چند صباح در دره ترکمن بود و شخصیت ایشان هم در همین جا شکل گرفت.
خوب، حالا اگر هر کسی چند صباح در دره ترکمن بوده است، می تواند ترکمنی شود؟ در این صورت نفر اول باید آقای اکبری باشد که تابعیت ترکمن به ایشان داده شود، و بعداً کسانی چون کاظمی.
اگر این طور نیست، پس نباید هر کسی را ترکمنی خطاب کنیم. مثل که در ویبلاگ ” دره ترکمن” آیت الله میر علی احمد حجت و سید محسن حجت را ترکمنی معرفی کرده است. در حالی که همه می دانند که این آقایان از سنگلاخ میدان وردگ هستند.
و من الله توفیق

این نبشته بخشی از تاریخ مردم دره ترکمن وهزاره ها را در کابل بین سال های ۱۳۲۹ -۱۳۸۰ منعکس می سازد. امید که در تکمیل این نبشته اهل قلم از همکاری شان دریغ نکنند.

۱. ” یاسا حکیمی”
۲. ۲۶ دلو ۱۳۸۹ پل خشک- کابل
۳. qeeshlaq@yahoo.com
منابع:
۱. هزاره های دره ترکمن و تاریخ معاصر افغانستان. محمد جواد احمدی / سایت کاتب هزاره
۲. زندگی نامه آیت الله میر علی احمد حجت، محسن حجت، سید مصطفی کاظمی./ ویبلاگ دره ترکمن
۳. تطور مردم هزاره افغانستان: عبدالروف ترکمنی/ سایت آریایی
۴. پژوهشی در تاریخ هزاره ها: حاج کاظم یزدانی
۵. برگی از تاریخ ترک هزاره: پروفیسود عنایت الله شهرانی/ سایت کاتب هزاره
۶. اصلیت مردم هزاره ترکمن/ سایت ویکی پدیا
۷. وضعیت معارف در دره صوف ولایت سمنگان/ ویبلاگ شخصی عبدالمومن طلوع
۸. افغانستان در مسیر تاریخ/ میر غلام محمد غبار
۹. هزاره های افغانستان/ دکتر عسکر موسوی
۱۰. قیام‌های رهایی بخش شیعیان افغانستان / ویب سایت مجمع فرهنگی کوثر
۱۱. زندگی نامه حاج نادر ترکمنی/ ویبلاگ دره ترکمن

In this article

Join the Conversation

5 comments

  1. ستار جميل پاسخ

    من ستار جمیل از علی خانی دهن عاشق هستم.
    کسانی که درین سیت دست دارند واقعآ زحمت کش و مر دم دوست هستند ومن از آنها تشکر می کنم.

  2. مهدی خدری پاسخ

    با عرض سلام من از قریه خدیر دهن پرانداز هستم از تمام دستندرکاران این سایت تشکر میکنم معلومات خوبی بود . ما و شما همه دست به دست هم دهیم تا در ابادی قوم و کشورمان تلاش کنیم .رنج و غصه دیگر بس است .
    سپاس فراوان…

  3. محمد علیزاده تاتار پاسخ

    تشکر ازمعلومات شما دوست عزیز واقعاً معلومات مفید درباره هزاره های ترکمن دادید به امید روزی که مردم هزاره که درتمام نقاط افغانستان پراکنده شده دوباره وحدت واتحاد خودرا حفظ کند اوج شکوفایی که قبل از میلاد مانند سلسله کوشانیان ودیگر سلسله ها واشتند بدست بیاورد.

  4. محمد علی پاسخ

    سلام تشکر از زحمت کی کیشدی این معلومات را دادی من از علی خانی قوم جامی هستم و اینکه شما فرمودید صد سال پیش مردم تره ترکمن سنی بود کاملان درست هسته پدر بزرگ من ۱۰۸ ساله بود و ایشان هم همین تعریف را میکرد کی میگفت با آمدن قوم سید های مذهب شیعه را در سرتاسر دره ترکمن گسترش داد

  5. عبدالغفار سرداری پاسخ

    سلام برادر عزیز.. من از دولت خوانی قول سیبک هستم.. تشکری مکنم از معلومات که ارائه نمودی.. واقعا ما مردم نیاز بیشتر به جستجو و فراهم ساختن معلومات های مفید داریم… باید تاریخ دره ترکمن را بیشتر پیدا نمایم.. ما واقعا نیاز به تاریخ سازی داریم… تا بتوانیم جوانان و نسل های آینده ما بیشتر از دوره و گذشته خویش بداند.