دوبیتی های محمدحسین فیاض

نویسنده: محمد حسین فیاض شاعر ونویسنده ی هزاره

این دوبیتی ها، حاصل لحظه های متفاوت است، لذا احساس و بیان متفاوت را کاملاً می توان در آن ها مشاهده کرد. برای این که سلوک سرایش آن ها به هم نخوره، تفکیک صورت نگرفته است و این قضاوت به دوش خوانندگان گذاشته شده. البته باید گفت برخی دوبیتی ها حالت گفت وگویی با دو تن از دوستانم شریعتی و زکی دارد که دو بیتی های آن دو بین قوسین و بدون شماره گذاشته شده.

۱

تغایی جان! دلمه قول بول موشونه

تُوره ماکم مو کم کم شول موشونه

خدا نکنه که چیشمای قشنگ مو

ده ترزوی خرگ شی تول موشونه

۲

مه قربان لاظه عاشق شیدی تو

مه قربان دل کافر شیده تو

اگه کفر تو تنها آشوقیه

مه قربان ده دار آضِر شیده تو.

۳

کَلو بلبل زبانی می کنی تو

مسیج کده جوانی می کنی تو

گمانم گوشی نو دستت اَمده

که رقص بامیانی می کنی تو

۴

ده ای آغیل کُرتی لَولَو می گیرده

ارکس که آشوقه تَوتَو می گیرده

ده دیست خود مو افتاده کارایی مو

آلا هرکس تا نصف شو می گیرده

(شریعتی:

کرتی چین چین توره اوتو کنوم مه

الی امسال بلدت خاتو کنوم مه

امو نوربند بلند بالای قومه

بخیر بخشیت مه نی قوتو کنوم مه)

۵

اگه پیدا کنی چارده ساله ره

نذرخدا مونوم گاو آله ره

گاو آله که اید توره نباشه

بخشی مکتب می دیم سوُزناله ره

(زکی:

سودای دل و دین تا سربگیره

سوُز ناله الهی دربگیره

بازار پولدارا از بیخ بخوابه

زکی هم یک زن دیگر بگیره)

۶

سودای دل و دین که سر گرفته

درآن، مردک دو، سه همسر گرفته

ولی یک کس ـ صبا ـ هرگز نفامه

زکی رفته زن دیگر گرفته!

۷

بزم مستو ره مه سراغ نداروم

اوال از روغن و بوسراغ نداروم

نه پنشنبه دیروم نه یک شنبه شی

یارمه دوره، اَلَی اُماغ نداروم.

۸

سون چشمه موره کوزه به دستش

بَلَق بَلَق مونه چشمای مستش

خداوندا! چه کاری کرده ای تو

که دل ره آو موکونه بند و بستش؟

۹

نمی دانم خوارو! چیز بدی یه

پدرنالد صبا ایران ریی یه

کشکی امشاو شوه شاو قیامت

اگرنه او ازی آغیل نیی یه

۱۰

عرق جاریه از هر مویم امشو

توتا مونه لحاف از رویم امشو

از تفت دل بیریو موشوم خدایا!

یک کس نیه بایه پالویم امشو

۱۱

ده یگ گوشه شیشته پند و مثل مه

چوقرا ماتم مونه امشو غزل مه

چوقرا ماتم که خیره توغل غم

وُی وُی کد تیر موشونه از بغل مه

۱۲

ده بانه رافتون مو ده راه مالا

واده میدیه مره تای نیالا

نرمگ نرمگ قدموسخندی خو موگیه:

بازم که دیر امدی، مندنشی لالا!

۱۳

سرگ میکشه دیده از گوش دیوال

ده دیست خود دیره یک دانه دیستمال

نفس مه یک به یک شُمار موشونه

آته قربان ده سر مه قار موشونه.

۱۴

ده بلنه ده اَلَی اوال کینی مو

شاو چارده یه چارده پال کینی مو

منه کاسه، کلو نقره بریزی

خدا گفته یکی ره بال کینی مو

۱۵

تنا مندو گنایه، او بیرار جان!

بیخی آلَم تبایه، او بیرار جان!

نه پیغمبر تنا منده، نه حیدر

تنایی از خدایه، او بیرار جان!

۱۶

پیمبر که ده دانشگا نمورافت

بی برخونده خو ده صحرا نمو رافت

امو شاوی که ده آسمو مورافتک

پیش خدا بی مرتضی نمو رافت.

۱۷

ده ای روزا الی! ده سرخو قارم

ازی دنیا ازی مُلگا بیزارم

ده تولغه صد گرفتاری هر روز

دوبیتی جور کیدو هم گشته کارم

۱۸

سراسر غم گرفته گندماره

ده غیتایشی نیاوردی دواره

اینالی با کودم روی سیای خو

ده شفخانه بوبری آبه اواره؟

۱۹

صبا اوال خدا جوی خو مونی کر

قد آشارِ غَدر تیرخو مونی پر

دمو لاظه که آو بایه ده آغیل

کته ریزه موگی الله اکبر

۲۰

قچر کنده که آوپاشی موکونه

دل آشیقه نقاشی موکونه

کشکی مه آو افتاوه شی بودوم

روی تندور بله تاوه شی بودوم

۲۱

قچرکنده خمک دوزی موکونه

سیزو سزده قد دل بازی موکونه

مه قربان اَمو سیزو زده شی

که نقش مو ره، امروزی موکونه

۲۲

صبا اوال خدا موروم ده برگر

ده برگر ده خانه آته صنوبر

موگوم لالی! امسال دیغون تو موشوم

خوب پیره دار بلدرغون تو موشوم

In this article

Join the Conversation

3 comments

  1. tarzi پاسخ

    کار جالبی است و بخش فرهنگ پر ارزش مردم را می نمایاند
    به باورم برای این که پیام این دو بیتی ها فراگیر تر گردد، آن ها را به زبان پارسی معیاری بر گردانید
    آن گونه که می دانید برخی واژه گان که ویژه گویش پارسی هزاره گی (به باورم به تر واژه مغولی را به کار ببریم) را همه پارسی زبان کشور به درستی نمی دانند
    آقای حسین فیاض به این کار ادامه بدهید

  2. روح الله عظیمی پاسخ

    من هم میگویم:
    به این کار ادامه بدهید