طرح برنامه تسلیمی و تقسیم افغانستان با طالبان

نویسنده:- محمد عوض نبی زاده

مردم افغانستان صورت بندی تاریخی نظام های حکومتی مختلفی را در قالب رژیم های شاهی مطلقه و مشروطه، جمهوری استبدادی تاجدار سردار داود، رژیم به اصطلاح کمونیستی، دولت اسلامی مجاهدین، امارت اسلامی طالبان با شمشیر سرکوبګر مذهبی و قومی و سرانجام رژیم تکنوکراتها با ندای دموکراسی، عدالت وحقوق شهروندی که با کشانیدن پای بیش از ۴۰ کشورجهانی وهجوم سرمایه های میلیارد دالری وگسترش فساد اداری و مالی با تعویض جامه ی تکنوکرات درکسوت سلطنت مطلقه فردی تجربه نمودند که در ظاهر امر نام رژیم ها فرق دارد ولی درحقیقت همه ی این رژیم ها «نظام استبدادی متمرکز» نام دارند. اګرچه درگذشته روسیه و انگلیس با سرنوشت افغانستان بازی کردند اما اکنون امریکا و متحدینش با سرنوشت این کشور بازی می کنند, چون در این جغرافیا تقدیر تاریخی ما را دیګران رقم می زنند تا در غبار آن اهداف اصلی شان را بپوشانند. چنانچه هفده سال قبل آمریکا برای سقوط حکومت طالبان از رهبران تاجیک ودیګر اقوام با توزیع چند صد کیلو کاغذ بهادار استفاده نمود چون این رهبران فکر می کردند که فرشته های دموکراسی آمده اند ولی دیری نگذشت که آمریکا مهره های خویش را وارد صحنه نمود و متحدین موقتی را طی نام های مختلف حذف کرد. حالا امریکا حس کرده که اگر راه بیرون رفت برای جنگ افغانستان جستجو نکند به همان سرنوشتی شوروی سابق در این کشور دچار خواهد شد و امروزکه طالبان بر بیش از نصف خاک افغانستان تسلط دارد وهیچ افق روشنی برای پیروزی نظامی امریکا بر طالبان نیست؛ به نظر امریکا: طالبان یک واقعیت سیاسی ونظامی است که می تواند ثبات را در افغانستان تامین نموده و امریکا را برای حضور در منطقه و یا خروج ابرومندانه از افغانستان یاری رساند و برای امریکا دموکراسی افغانستان که به اشتراک رژیم کابل ایجاد شده اصلا مهم نیست. بدین ترتیب امریکا طرح برنامه ی تسلیمی وتقسیم افغانستان با طالبان را درنظر ګرفته است. اکنون مذاکرات آمریکا با طالبان بدون حضوردولت افغانستان واعلان آمریکا مبنی برعقب نشینی نیروهای نظامی ازولایات با تایید اشرف غنی به امارت طالبان هویت رسمی میدهد و طالبان کل کشوررا فتح خواهد نمود و پاکستان به عمق استراتژیک دست می یابد وکانفدریشن که گلبدین می خواست تحقق پیدا می کند.

محمد عوض نبی زاده

ګرچه قطر از سال ۲۰۱۳ میلادی میزبان دفتر سیاسی طالبان در دوحه، بود که طالبان تماس‌‌‌‌‌های پنهانی را با طرفین گفتگوی، دولتی و خصوصی، رد و‌ بدل میکردند. پس از یک سال مذاکرات مخفی آمریکا با هیات طالبان در قطر باالاخره طالبان رضایت خود را برای ګفتګوی علنی با امریکا ابراز و عباس استانکزی’ رئیس دفتر سیاسی طالبان در دوحه در راس هیات مذاکره کننده طالبان، وآلیس ولس معاون وزارت خارجه امریکا، رهبری ګفتګو وملاقات های طالبان و ایالات متحده را در مورد روند صلح افغانستان’ در قطر به عهده داشته است. گفتگوی علنی میان طالبان و آمریکا هرچند درظاهر قضیه است درحالیکه هر روز طالبان با آمریکایی ها در تماس هستند واینگونه میکوشند تا مردم از اصل تماس روزانه طالبان با آمریکایی ها بی خبر بمانند. حتما ماجرای «مایکل سمپل» یک مقام اتحادیه اروپا در افغانستان و دیپلمات ارشد انگلیسی- ایرلندی را شنیده‌اید که در سال ۲۰۰۷ برای طرح تقسیم افغانستان چنان جدی بود تا جاییکه دولت کرزی او را از افغانستان اخراج کرد. همچنین دبیر کل پگواش، پائولو کوتا راموسینو فیزیک‌دان کوانتوم ایتالیایی کسیکه طی پنج سال، ارتباط با طالبان را حفظ کرده بودو «رابرت بلک‌ ویل» سفیر سابق آمریکا در هند درماه جولای ۲۰۱۰ بیان داشت: که “آمریکا به خاطر برنده شدن جنگ باید افغانستان را به دو بخش تقسیم نموده و جنوب را به طالبان واگذار کند.

اندکی بعد درسال ۲۰۱۲ طرح تقسیم افغانستان با طالبان توسط «توبیاس ایلوود» عضو محافظه‌کار پارلمان بریتانیا زیر عنوان «برنامه سی» نام‌ گذاری و طرح متفاوتی را برای آینده افغانستان ترسیم ‌کرد که براساس این طرح افغانستان به هشت زون تقسیم می‌شد که چند زون آن باید در اختیار طالبان قرار می‌گرفت. پس از فروکش کردن طرح سی که انگلیس و آمریکا از طرح سی صرف نظر نکردند بلکه آنان منتظر فرصتی بودند تا با فراهم شدن شرایط و پیدا کردن مجری داخلی دوباره این برنامه را مطرح کنند. ګرچه برخی از تحلیلګران خارجی و داخلی شکست امریکا در جنګ ویتنام وجنګ افغانستان را باهم مقایسه میکنند ولی برعلاوه ی شباهت ها – تفاوت‌های کلی در میان این دو جنګ دیده می شود. زیرا در جنګ ویتنام جنبش اعتراضی ضد جنگ بر کاخ سفید فشار وارد کرد تا میدان را به چریک‌های ویت‌کنگ واگذار کند. ویت‌کنگ‌ها یک جنبش اجتماعی ناسیونالیستی بودند که حمایت بخش بزرگی از مردم ویتنام را با خود داشتند، ولی گروه طالبان برخلاف جنبش ویت‌کنگ‌‎ها، در داخل افغانستان محبوبیت ندارند وطالبان گروه عقب‌مانده‌ای با افکار سیاسی بدوی هستند. بنابرین اګرمناطقی به طالبان سپرده میشود باید قانونمند گردد ودر زیر چتر نظام فدرالی منطق قومی و فرهنگی شان بر اصول و معیارهای سنتی شان تطبیق و همانگونه که پشتون های قبایل آزاد در تشکیل ایالت فدرال خیبر پشتونخواه درپاکستان داخل شدند. این می تواند الگوی خوب برای طالبان عمدتا پشتون تبار در مناطق جنوب افغانستان باشد . حالاآمریکا میخواهد برای بلند بردن اقتدار سیاسی طالبان با اهدای ازقلمروی کشور به آنها بنیاد حاکمیت و نمایشنامه دموکراسی در افغانستان راشکسته و کلید آن رابه طالبان واگذار و در یک معامله عقب پرده، قایق شکسته ی افغانستان را در موج ها رها نموده و با استقرار نظام فندمنتالیستی در وجود طالبان سیاه ترین دوره تاریخ را در کشورما تکرارمی نماید.

ګروه طالبان به دنبال حاکمیت خودمختار در مناطق پشتون‌نشین، اند و طالبان نمی‌خواهند در درون نظام سیاسی کابل منحل شده و به حاشیه بروند. در این وضعیت حکومت توافقی از نوع لبنان برای خواسته ‌های این گروه و استراتیژیست‌های پاکستانی مناسب است تا نه تنها سهم طالبان در نظام سیاسی در چارچوب توافقات محکم، مانند تغییر قانون اساسی معین باشد، بلکه در عمل نیز این گروه قدرت خود را حفظ کند. بدون شک، طالبان به دنبال کنترول مناطق پشتون‌نشین افغانستان هستند تا از یکسو پایگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را تقویت کنند و از جانب دیگر قدرت تهدید و مانور خود را علیه حکومت مرکزی از دست ندهند. در این حالت، طالبان قدرت وتوی پاکستان در افغانستان خواهد بود تا به صورت غیرمستقیم سیاست‌های خارجی و امنیتی حکومت این کشور را کنترول کرده و به آن شکل و معنی ببخشد. درعین حال گزینش عمران خان در پاکستان یک حرکت حساب شده در خصوص راهکار کاخ سفید و “استراتژی عقب نشینی” در برابر طالبان به مثابه “رویکرد دسترسی کامل در هر دو محور دولت کابل و طالبان تدوین شده است. بر اساس توافق های ابتدایی طالبان با آمریکا در قطر- طالبان خواهان تعیین رییس جمهور از قوم پشتون، تعیین والیان سیزده ولایت بشمول ولایات حوزه جنوب غرب کشور و متقاضی لغو انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هستند. درضمن طالبان خواهان تغییر نظام براساس باور های خود وتبدیل نام کشور به امارات اسلامی افغانستان هستند ورهبرشان در قانون اساسی نظام آینده به صفت امیرالمومنین به رسمیت شناخته شود اما رییس جمهور کشور از طریق یک مجلس براساس کسب آرای اکثریت برگزیده واعلام جدول زمانی خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان، به رسمیت شناختن دفتر سیاسی طالبان در دوحه و اخراج رهبران طالبان از فهرست سیاه ملل متحد نیز شامل این توافق است.

همچنین طالبان گفته‌اند که اگر دولت تحت حمایت امریکا درافغانستان قانون اساسی را اصلاح ، نظام سیاسی و مشارکت طالبان را بپذیرد و[دولتی که پس از مشارکت سیاسی طالبان، اصلاح قانون اساسی و نظام سیاسی، تشکیل خواهد شد] می‌تواند از نیروهای ایالات متحده برای ماندن در افغانستان دعوت ونیروهای ایالات متحده می‌توانند به آموزش سربازان افغانستان و فرماندهان سابق طالبان ادامه دهندکه در آن زمان، حضور نظامی شان اشغال نخواهد بود. طالبان درپی دو دور دیدار رسمی با معاون وزارت خارجه امریکا درقطر، کمیته های کاری از هر دو طرف را ایجاد تا روی مسایل کلیدی مانند ابطال یا تغییر تاریخ اعلام شده برگزاری انتخابات، مجلس و شورای های ولایتی تصمیم تازه اتخاذ نماید. در ختم توافق بین آمریکا و طالبان یک رژیم مستبدتر و جلادتر از رژیم های گذشته در افغانستان تاسیس خواهد شد که بازنده وقربانی اصلی این توافق بین آمریکا و طالبان در حقیقت نظام منتخب مردم سالار، نهاد مدافع حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه مدنی -احزاب جهادی ومردم افغانستان هستند.ګرچه تاهنوزدور سوم مذاکرات طالبا ن با امریکا برگزار نشده اما طالبان مذاکرات خود با همسایه های افغانستان را آغاز کرده اند. چون معامله بر سر افغانستان ایجاب میکند که با قدرت های منطقه ای- تعامل صورت گیرد این طور پیداست که تصامیم مهمی از سوی امریکا و طالبان در مشاوره با کشور های همسایه گرفته خواهد شد.

از انجاییکه امریکا نیازبه مسیرهای تدارکاتی دارد که پاکستان، روسیه و ایران سه کشوری اند که که امور تدارکات به افغانستان به کمک آن ها انجام میشود در صورت عقب نشینی امریکا از افغانستان، خالیگاه به وجود آمده به وسیله بازیگران منطقه ای نظیر هند، چین، ایران و روسیه پُور خواهد شد.در تداوم طرح واگذارى مناطق امن به تروریستان طالب موازى با سفارتخانه هاى دولت کابل در قطر، .قرار است علاوه بر دفتر سیاسى طالبان در قطر، دو نمایندگى دیگر آنها در ازبکستان و دبى بزودى افتتاح و فعال شود.از انجاییکه پدیده ى منحوس طالبان، تشکیلات سازمان یافته سیاسى و نظامى نیست بلکه معجونى است از گروهک ها ى وابسته به پاکستان، ایران، روسیه و کشورهاى دیگر منطقه که در مناطق مختلف عمل مى کنند.براساس یافته های هسته های اطلاعاتی ممالک همسایه، کنفرانس بین المللی مانند (بن اول) اما این بار نه در آلمان که در یکی از شهرهای آمریکا برگزار می شود. چون طرح حکومت موقت دو ساله مورد بحث است که یک نماینده از جانب طالبان، یک نماینده از جانب حکمتیار، یک نماینده از جانب اشرف غنی، یک نماینده از جانب حامد کرزی، یک نماینده از جانب تاجیک ها، یک نماینده مشترک از جانب ازبک ها و هزاره ها و اقلیت های قومی و مذهبی، حکومت موقت را رهبری خواهند کرد. در ضمن آوازه است که حامد کرزی یکبار دیگر به عنوان رئیس دولت موقت انتخاب خواهد شد.ولی در عین حال عطا محمد نور در تلاش است که با یک تن از شخصیت های پشتون تبار با حمایت ایتلاف بزرگ ملی افغانستان به توافقاتی برسندتا لجام حکومت موقت را بدست ګیرد ولی گلبدین حکمتیار نیز میخواهد با کسب رای اکثریت پشتون ها و متحدینشن در بین اقوام دیگر ریاست حکومت موقت را برای دوسال بر عهده گیرد.

همزمان با ګفتګوی امریکا با ګروه طالبان دو اردوگاه درانی و غلجایی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را گروگان گرفته و جونلانگاه ستوران ایندو قبیله ساخته است که کشورهای روسیه و ایران از تیم کرزی و آمریکا، انگلیس و اسراییل و عربستان از تیم احمدزی پشتیبانی می کنند و پاکستان باحمایت ازحزب اسلامی، طالب و داعش در کمین نشسته است. بزرگترین مشکل ارگ مشخص نبودن موافقت و مخالفت آمریکا با ایشان است اماپلان کرزى و حواریونش ساختار قدرت را به دو بخش تقسیم مینمایند ریاست جمهورى را به تاجیکان و معاونیت هایش را به دو قوم هزاره و ازبک میسپارند و مقام صدارت عظمىٰ را خود احراز مینماید وبه شرطی که صلاحیت ها ، به صدراعظم واگذار شود و مقام ریاست جمهورى نقش تشریفاتى داشته باشد. چالش اساسى برنامه کرزى نیز عدم موافقت آمریکا است که توسط رقباى جهانى شان نظیر روسیه و چین حمایت می شود. مناسبات اجتماعی در افغانستان، هیچگاه مثل دوره ی کنونی سرمایه دارانه والوده به بهره کشی و تبعیض و فساد و پول پرستی نبوده است، چون عدالت تنها با اظهارات دموکراسی میان تهی، کاذب وانتخابات مهندسی شده تامین نمیشود. در حالیکه ضرورت تغییر در ساختار قدرت سیاسی، صادق بودن به منافع ملی ومردم افغانستان حقیقت اساسی برای نیل به آزادی و عدالت است. اکنون افغانستان در یک ازمونګاه تاریخی قرار گرفته که نیروهای سایسی افغانستان در قبال این حادثه ی مهم تاریخی که بود و نبود کشور مطرح است اګر منفعل، عقیم و مسامحه گرانه برخورد نمایند دچار خبط و غفلت تاریخی میشوند.

دوازدهم – ماه – اګوست – سال – ۲۰۱۸ – میلادی

In this article

Join the Conversation